Quantcast
Channel: ایران نامه
Viewing all 248 articles
Browse latest View live

بیانیه فعالان کُرد

$
0
0


فعالان فرهنگی و مدنی کُرد بر حفظ یکپارچگی ایران تاکید کردند

 شمار زیادی از فعالان سیاسی، فرهنگی، حقوق بشری و مدنی و روزنامه‌نگاران کُرد با انتشار بیانیه‌ای ضمن تأکید بر پیوندهای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی دیرین مردم کُرد با دیگر ایرانیان، هرگونه تلاش برای ایجاد اختلاف میان ایرانیان و رو در رو قراردادن اقوام ایرانی را محکوم کرده‌اند. در میان امضاء کنندگان بیانیه نام بسیاری از روشنفکران، نویسندگان و فعالان کُرد از طیف‌های مختلف فرهنگی و سیاسی به چشم می‌خورد. در بخشی از این بیانیه آمده است: ما امضاء کنندگان این بیانیه، ضمن اعتقاد و التزام به دموکراسی، اصول حقوق بشر و توسعه پایدار در همه نقاط ایران، انزجار خود را از اصوات گاه و به گاه و تحرکات تجزیه‌طلبانه گروه اندکی که منافع باندی، سیاسی و طایفه‌ای خود را به منافع ملی همه ایرانیان ترجیح می‌دهند، ابراز می‌داریم و بر این اعتقادیم که حقوق پایمال شده همه ایرانیان و از جمله مسائل و مشکلات حوزه‌های کُردنشین غرب ایران، با اتخاذ روش‌های دموکراتیک، مدنی، به دور از خشونت و با رعایت حقوق بشر و تمسک به قانون چه از سوی مردم و گروه‌های سیاسی و چه از سوی نهادهای حکومتی در چارچوب حفظ استقلال، همبستگی ملّی، یکپارچگی و تمامیت ارضی کشور، دست یافتنی خواهد بود و هرگونه تلاش در راستای ایجاد ناامنی، بی اعتمادی، خشونت و بی ثباتی در ایران و در منطقه را محکوم می‌کنیم.

بیانیه تعدادی از فعالان کُرد حوزه شمال غرب و غرب کشور

همه عالم تن است و ایران دل

هموطنان گرامی، ملّت بزرگ ایران

به دنبال اعمال تهدیدها و فشارهای بین‌المللی در خصوص اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران و برخی سوءتدبیرهای داخلی در پاسداشت حقوق اساسی مردم ایران؛ طی روزهای اخیر و به دنبال انتشار پیمان نامه اتحاد میان دو شعبه از شعب متعدد سازمان های مسلح و نظامی دموکرات و کومله و نیز انتشار اطلاعیه ای به نام تعدادی از فعالان و نویسندگان کُرد در خصوص نفی تمامیت ارضی کشور ایران، جمعی از فعالان و شهروندان ایرانی کُرد، نکاتی برای تنویر افکار عمومی و تاکید بر پیوندهای عمیق و دیرین فرهنگی، اجتماعی و تاریخی میان همه شهروندان ایرانی و نفی هرگونه حرکت جدایی خواهانه و ضدایرانی، معروض میدارند.

ایرانیان عزیز

مردم کُرد، همچون دیگر هموطنان سهم بسیار برجسته و با اهمیتی در شکل گیری و شکوفایی تمدن ایران زمین ایفا کرده اند. پیشینه ی تاریخی روشن این دیار را میتوان از سنگ نوشته های حک شده بر سینه کوه های زاگرس تا صدای یکی از اسطوره های هُنر آواز ایران، استاد شهرام ناظری دید؛ آفرینش و انتشار آثار بی شمار هُنری،فکری،علمی و ادبی به زبان ملّی فارسی و با درونمایه ها و تعلقات تماما” میهن دوستانه و ایرانی ستایانه از سوی هنرمندان و شاعران و نویسندگان کُرد، گواه دیگری بر ایران دوستی این مردمان پاک نهاد است؛ کُردها در پاسداری از مرز و خانمان این دیار نقش برجسته و گسترده داشته اند، از ایستادگی در جنگ چالدران و فتح هرات تا پاسداری و حفظ فرهنگ ایران با بزرگانی چون شیخ شهاب الدین سهروردی، شیخ اشراق احیاء کننده اسطوره‌های ایرانی در قالب حکمت اشراق، عبدالحمید بدیع الزمانی کردستانی استاد برجسته دانشگاه تهران و علی اصغر کردستانی، این لیست را می‌توان با نام برجستگان دیگری آزین بست؛ حسن کامکار موجب اعتلای موسیقی ایران و منطقه گردید، محمد قاضی و ابراهیم یونسی از پایه های اصلی ترجمه و ادبیات ایران شدند. بسیاری از بزرگان و صاحب منصبان کُرد بر ریشه ایرانی و حفظ فرهنگ و بوم خود تکیه داشته اند، یا والی نشین اردلان که نسب خود را به ساسانیان می رساند. کمااینکه عزیز خان مکری، امیرنظام گروسی و یارمحمد خان کرمانشاهی و صدها و هزاران کُرد دیگراز جمله نخبگان کُردزبانی هستند که با جان و هستی خود برای آزادی و اعتلای ایران و ایرانی از دوران قاجار و مشروطیت تاکنون کوشیدند؛ در این لیست بی پایان می توان برجستگان اهل این دیار دیگری را مثال زد ، بنیانگذار نیروی دریایی نوین ایران، دریاسالار شهید غلام علی بایندر و برادر رشیدش ناوسروان شهید یداالله بایندر از آن جمله است که در دوران هجوم متفقین به ایران، در جنوب و شمال کشور، جان خود را فدای استقلال ایران کردند. علی خان حبیبی در سقز و منطقه تیلکوه برابر دفع شررات محمد رشیدخان جان خود را فدا کرد. دکتر کریم سنجابی و زنگنه یاران وفادار شادروان دکتر مصدق در جریان فعالیتهای ملّی بودند . به استاد شهید کامران نجات اللهی هم بایداشاره کرد که، در کوران مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران در انقلاب ۱۳۵۷ هستی خود را پیش کش آزادی کهن دیارمان، ایران کرد. هزاران شهید دوران جنگ عراق با ایران هم، میثاق خونین و مکرر مردمان این دیار، در دفاع از تمامیت ارضی این مرز و بوم و سرزمین مادری‌مان، ایران است. هنوز زخم‌های بمباران شیمیایی بر تن و جسم مردم کُرد در سردشت و زرده و مریوان و حلبچه عراق جراحت وارد می کند در حالیکه در همان زمان بمباران شیمیایی منطقه ی کُردنشین، احزابی با صدام داد و ستد داشتند و به تکذیب بمباران شیمیایی می پرداختند.

هموطنان آزاده

در دوره هایی از تاریخ معاصر و البته با دخالت دولت های منطقه ای و فرا منطقه ای، سلسله حوادثی در برخی از مناطق کشور از جمله در بخشی از مناطق کُردنشین روی داد که نتیجه آن تحمیل هزینه های بسیار سنگین توسعه‌ای، سیاسی، مالی و جانی بر مردم منطقه و سایر هموطنان بود. تلفات چندین هزار نفری ناشی از درگیری های نظامی گروه‌های کُرد و غیر کُرد مستقر در حوزه مناطق کُردنشین در دهه اول انقلاب و بقای آثار دیرپای آن حتی تا امروز و عقب ماندگی چشمگیر از قافله آبادانی و سازندگی کشور برای سال های متمادی نمونه‌ای از این خسارات سنگین است که چندین نسل باید تاوان آن نابخردی ها را پس بدهند؛ آیا گروه هایی با نام های رنگارنگی چون دموکرات، کومله و … که با حضور و فعالیت مسلحانه و نظامی خود در منطقه جز ترویج خشونت و نفرت و خونریزی ثمره دیگری برای حرکت دمکراسی خواهانه و حق طلبی مردم ایران نداشته اند و سهم غیرقابل انکاری در ایجاد خسارات بزرگ انسانی، اجتماعی، فرهنگی و توسعه‌ای داشته‌اند، می‌توانند مدعی دفاع از حقوق بشر و برآورده کردن منافع همه ایرانیان و به ویژه اهالی حوزه های کُرد نشین غرب ایران با تمام تنوع و کثرت فرهنگی، مذهبی و زبانی آن باشند؟ هر کسی با تاریخ ایران و کُردانش آشنا باشد بخوبی به این نکته واقف است که تاریخ کُرد و ایران از هم جدا نیست و عناصر فرهنگ کُردی مانند جشن بزرگ نوروز جزیی از مجموعه فرهنگ ایرانی است، مگر بی‌اطلاعان یا دشمنان آزادی و آسایش مردم منطقه و ایران زمین.

ما امضاء کنندگان این بیانیه، ضمن اعتقاد و التزام به دموکراسی، اصول حقوق بشر و توسعه پایدار در همه نقاط ایران، انزجار خود را از اصوات گاه و به گاه و تحرکات تجزیه طلبانه گروه اندکی که منافع باندی، سیاسی و طایفه‌ای خود را به منافع ملی همه ایرانیان ترجیح می‌دهند، ابراز می‌داریم و بر این اعتقادیم که حقوق پایمال شده همه ایرانیان و از جمله مسائل و مشکلات حوزه‌های کُرد نشین غرب ایران، با اتخاذ روش های دموکراتیک، مدنی، به دور از خشونت و با رعایت حقوق بشر و تمسک به قانون چه از سوی مردم و گروه‌های سیاسی و چه از سوی نهادهای حکومتی در چارچوب حفظ استقلال، همبستگی ملّی، یکپارچگی و تمامیت ارضی کشور، دست یافتنی خواهد بود و هرگونه تلاش در راستای ایجاد ناامنی، بی اعتمادی، خشونت و بی ثباتی در ایران و درمنطقه را محکوم می‌کنیم. سده‌های پیش شاعر کُردتبار، نظامی گنجوی چه زیبا سرود: 


همه عالم تن است و ایران دل / نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دل زمین باشد/ دل ز تن به بود یقین باشد
میانگیز فتنه میافروز کین / خرابی میاور در ایران زمین


با سپاس از تمامی هم میهنان گرامی

ابراهیم عبدالله زاده – فعال فرهنگی
احسان زندی- فعال مدنی
احسان هوشمند- پژوهشگر مطالعات قومی
اشکان مسیبیان- فعال دانشجویی
اصغر آقامیرزایی- دبیر
اصغر بابامحمدی- دبیر
اکبر رضایی- شاعر
امیر تختی – حسابدار
امیر زندیه- دانشجو
امیر صالحی- فعال مدنی
امیر کاکاوندی فعال فرهنگی
امیر کاکایی- فعال دانشجویی کرد
امیر کهزادی مهندس مکانیک
ایرج حشمتی- فعال مدنی
ایرج سلیمی- بخش خصوصی
ایرج قبادی- شاعر، نقاش و طنزپرداز
آرش امیریان- فعال فرهنگی
آرش سردار- کارشناس معدن
بابک غیاثی – فعال دانشجویی
بابک معبدی- فعال مدنی
تورج تشنه دل- بخش خصوصی
حاج ابراهیم فتاحی- فعال مدنی
حسن شهبازی- فعال فرهنگی
حسن طاهری- کشاورز
حسن کاشانی- بخش خصوصی
حسن گل احمدی- روزنامه نگار و مدرس دانشگاه
حمید توسلی- بخش خصوصی
خسرو خان سلیمی- فعال مدنی قدیمی
دانیال حیدری- کارگردان تئاتر
دکتر ابراهیم زندیه- دارو ساز
روح اله باقرآبادی- روزنامه نگار و فعال فرهنگی
زمان فیلی – فعال مدنی
ساسان منبری- فعال اجتماعی
سامان عابری- فعال فرهنگی
سروش عبدالحسینی –کتابدار
سعید مسعودیان – کاسب
سلمان زند- نویسنده و پژوهشگر
سمیه شاطری- مربی آموزشی
سیامک شاهوردی- فعال فرهنگی
سیاوش عبدالحسینی- شغل آزاد
سیاوش موسوی – فعال فرهنگی
شهاب تجری- وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق بشر
شیدا سهرابی- فعال دانشجویی
صمد طاهری- دبیر
عباس اکبری- کشاورز
عباس حیدری- کارشناس شرکت پیمان
عبدالمجید طیبی- فعال مدنی قدیمی (بازنشسته)
علی احمدی- بخش خصوصی
علی اسدی- وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق بشر
علی اشرف ضرغامی- فعال مدنی
علی پرندین – وبلاگ نویس
علی حیدری- فعال مدنی
علی خسروی- بخش خصوصی
علی دانشور – دبیر
علی رسولی – روزنامه نگار و فعال سیاسی
علی صفری- وبلاگ نویس
علی عطایی سیاه بیدی-فعال دانشجویی
علی غفاری- فعال فرهنگی دبیر بازنشسته
علی لیمویی(ثابت کرمانشاهی)-نویسنده،شاعر و محقق/
علیرضا خضر الیاسی- بخش خصوصی
غریب حق نظری- بخش خصوصی
فرزاد پور مرادی- روزنامه نگار
فرشته ساکی-مترجم و فعال فرهنگی
فرهاد نصیریان- فعال مدنی
فرید عباس پناه – فعال اجتماعی
فریدون ضرغامی- فعال مدنی
قادر ملیحی- کاسب
کامران دلریش- کارگردان تئاتر
کاوه سلیمی- حقوقدان
کمال پاکزاد- دبیر
کورش صباغیان- بخش خصوصی
کیوان آگست-فعال فرهنگی
ماشاءالله عبدالله زاده – کشاورز
محسن هوشمند- فعال مدنی
محمد توکلی- فعال فرهنگی
محمد رضا قبادی- بخش خصوصی
محمد شریف عباس پناه – بخش خصوصی
محمد لطیف عباس پناه – فعال فرهنگی
محمد نصرتی – شغل آزاد
محمدجواد شریفی- فعال فرهنگی
محمدرضا ابراهیمی- فعال دانشجویی
محمدرضا عظیمی- وکیل دادگستری
مرتضی مرادویسی – فعال اجتماعی
مرتضی ویسی- دانشجو
مستانه منصوری- کارشناس کامپیوتر
مصطفی مراد کیهانپور- بخش خصوصی
مصطفی مرادویسی – حسابدار
مصطفی نصرتی – دانشجو
منصور طاهری- صنعتگر
منوچهر باش افشار- دبیر
مهدی بستار- فعال مدنی
مهدی عسگرپور- کارشناس مخابرات
مهدی علی ویسی – کتابدار
مهدی لقمانی- فعال اجتماعی
مهناز هاشمی- مربی آموزشی
نجات بهرامی-فعال سیاسی
وحید رنجبر- نویسنده زبان‌شناس و روایت‌شناس نویسنده‌ی دستور زبان کردی کرمانشاهی
وریا کلانتری – فعال فرهنگی
وهاب میرزاده- فعال مدنی
هادی دارابی- فعال مدنی
هوشنگ دولتیاری- بخش خصوصی


سالمندان را ارج نهیم

$
0
0


مفهوم سالمند و چگونگی رفتار با آنها در جوامع امروزی

ایران‌نامه- مهدی فقیهی: پدیده سالمندی که بخشی از روند حیات انسان ها  را در برمی گیرد شرایطی را برای آدمی ایجاد می‌نماید که رفتارها و برخوردهای خاصی را در پی دارد و در این نحوه برخورد افراد با سالمندان نیز متناسب با فرهنگ های جوامع مختلف شکل می گیرد. در برخی از فرهنگ ها، افراد به مرور از زندگی اجتماعی کناره می گیرند و در برخی از جوامع افراد سالخورده به اجبار از خانواده رانده می شوند. در هر حال  پیری فرایندی است که متوقف نمی‌شود و تنها با داشتن زندگی سالم و مراقبت های ویژه می توان این ایام  را به دورانی مطلوب و لذت بخش و توأم با سلامتی تبدیل کرد. سلامت سالمندان یکی از مسائل و مشکلات بهداشتی در اکثر جوامع است و مقابله با آن نیازمند سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی های دقیق و صحیح می‌باشد. در عین حال  اکثر کشورهای در حال توسعه که برنامه فراگیر در این زمینه ندارند با مشکلات زیادی مواجه هستند در سنین پیری نیازهای روحی و جسمی از اهمیت فراوانی برخوردارند و مسائل روانی ناشی از سالمندی نیز تحولات بسیاری در روش زندگی این گروه از جامعه به وجود می آورد. در دوره سالمندی همچنین هر شخصی ممکن است به دلیل محدودیت های مربوط به تغییرات پیری و برای برآورده ساختن نیازهای اساسی زندگی خویش به کمک دیگران نیاز داشته باشد. از جمله عوامل نگران کننده در این دوران برای سالمندان می توان به ترس از ورود به دوران باز نشستگی و وضعیت مالی نامناسب، اضطراب و دلهره ناشی از تنها شدن، نگرانی در خصوص طرد شدن و زندگی در سرای سالمندان، عدم وجود سازمان‌ها و موسسات حمایت کننده اجتماعی، کاهش توانایی‌ها و قوای جسمانی و وجود بیماری‌های مزمن و ناتوان کننده، مرگ اقوام، نزدیکان، افراد مورد علاقه و دوستان صمیمی اشاره کرد.

در عین حال سالمندان خصوصا افراد بالای 60 سال سیستم ارزشی خود را به شکلی  تکمیل کرده اند که با دنیای امروز کاملا متفاوت است. بسیاری از آنها عقاید وارزش هایی دارند که برای جوانان اهمیت زیادی ندارد و لذا قبول این قضیه برای سالمندان مشکل است. به عنوان مثال بسیاری از سالمندان ارزش پس انداز و عدم حیف و میل و قناعت را می دانند و استقلال اقتصادی برای این افراد مهم است و زمانی که احتیاج به دریافت کمک از دیگران دارند دچار احساس شرم و خجالت می شوند در عین حال بسیاری از [این افراد  احترام به سالمندان  و تبعیت از آنها را حائز اهمیت و ارزش زیادی می دانند  ... ولی غالبا اعضای خانواده از دستورات و راهنمایی های آنها سرپیچی می کنند. در این مواقع فرد سالمند از نظر روحی و روانی دچار تغییراتی همچون خشم,عصبانیت, احساس دوگانگی, افسردگی, ترس, تند مزاجی, تنهایی, بی تفاوتی, بی علاقگی و ... می گردد. همچنین از نظر رفتاری نیز دچار عکس العمل هایی مانند گریه کردن, کاهش انگیزه, بی قراری, گوشه گیری, کاهش خواب ,کاهش اشتها, احساس عدم سودمندی می گردد.

روانشناسان از این دوره به عنوان مرحله سوم عمر یاد کرده اند که افراد جامعه انسانی همگی به مرور آن را تجربه خواهند کرد. در عین حال در برخی از جوامع به دلیل پیشرفت های شگرف دانش پزشکی و بهداشت عمومی روند رشد جمعیت افراد سالمند در حال افزایش است و همین امر باعث ایجاد انگیزه و میل به زندگی در این قشر از جامعه گردیده است.

با این روند، قشر سالمند هر جامعه در آینده یکی ازمهم‌ترین گروه‌های اجتماعی و سیاسی کشورها خواهند بود که رفع نیاز های طبیعی آنان یکی از مسائل ضروری به شمار می آید. سالمندان به عنوان بخشی از اعضای جامعه  نیازمند توجه و صرف هزینه می باشد. حقوق سالمند باید به عنوان یکی از ارکان حقوق بشر مورد توجه قرار گیرد و لازم است در این راستا با توجه به حقوق سلامت و شادابی سالمند از عوارض  روحی روانی ناشی از عدم وجود آن که منجر به تحمیل هزینه های درمانی و نگهداری و باز توانی در سالمندان می شود، جلوگیری کرد.

در عین حال سازمان‌ها و نهادهای مربوط به سالمندان نباید نسبت به حقوق انسانی و شهروندی آنها  فقط به دلیل سالمند بودن بی‌توجهی نمایند. به عنوان مثال عدم پرداخت سوبسید دولتی به مراکز نگهداری سالمندان تنها با این استدلال که فرد سالمند تا حد امکان در کنار خانواده قرار گیرد زمینه را برای سوء استفاده و خشونت در خانواده نسبت به فرد سالمند هموار می سازد که در این صورت سالمندان مجبور به تحمل شرایطی می گردند که شاید در شان آنها نباشد.

احساس سر باری، عدم توجه به نیازهای درمانی و تفریحی، به کار گماشتن در کارهای سخت بدنی و روحی (از قبیل نگهداری کودکان و افراد بیمار و نیز  انجام کارهایی که با توانایی های فرد سالمند تناسب ندارد) و منجر به عوارض روانی و افسردگی و اضطراب می گردد در هر کشور دولت و یا سازمان های مربوط، لازم است که جهت رفاه حال سالمندان و خانواده های آنها بخشی از هزینه های نگهداری سالمند را تقبل نمایند و واضح است با پوشش کامل بیمه ای، هزینه های درمانی این قشر از جامعه تامین می گردد.

 از طرفی در جهت کاستن از هزینه های درمانی افراد سالمند سیستم ارجاع پزشک به صورت سرانه طراحی گردد که از سردرگمی و مراجعه مکرر این افراد به پزشکان مختلف و افزایش هزینه های درمانی آنها جلو گیری گردد. گزارش‌های مراجع رسمی حاکی از آن است که از پنج میلیون جمعیت سالمند ایران، بیش از دو میلیون نفر نیازمند قرار گرفتن زیر پوشش طرح‌های حمایتی هستند و از این تعداد نیز  یک میلیون و  ۵۰۰ هزار نفر زیر خط فقر قرار دارند و در شرایط نابسامان اقتصادی و روانی زندگی می‌کنند. تنها  ۵۰۰ هزار نفر از این تعداد  زیر پوشش کمیته امداد می‌باشند .

در برخی از جوامع سالمندان را به زور از جامعه طرد می کنند، مانند اقوام بدوی که به دلیل کوچ دائمی خود، افراد معلول یا پیران از کار افتاده را بر اساس رسوم خود از طایفه کنار می گذاشتند . این نوع رفتار با سالمندان در بسیاری از اقوام ابتدائی در مناطق مختلف جهان مشاهده می شود. مثلاٌ در قبیله یاکوت افراد کهنسالان را از خانه و کاشانه خود می راندند چنان که آنها می بایست برای امرار معاش خود به تکدی‌گری بپردازند و یا به صورت برده فرزندان خویش به کارهای  بسیار سخت مبادرت ورزند که گاه در این راه مورد ضرب و شتم نیز قرار  می‌گرفتند. در نقطه مقابل در برخی دیگر از فرهنگ ها، نقش جدید سالمندان، آنان را با دوره ای فعال و رضایت بخش زندگی روبرو می‌سازد.

به عنوان مثال در چین برنامه های خاصی جهت حمایت از سالمندان به اجرا درآمده است . براساس این برنامه، فرزندان و بچه هایی که از نظر سنی بالغ می شوند طبق قانون وظیفه دارند از والدین خود حمایت و دستگیری نمایند و کوتاهی در این زمینه مستوجب جریمه و تنبیه است.

 همچنین در کشور ژاپن 670 مرکز رفاهی جهت سالمندان فعالیت دارد و مرکزی با نام Haringayحدود 610 نفر را تحت پوشش خدمات مراقبت‌های طولانی مدت در منزل و 1250 نفر را تحت پوشش مشاوره ... قرار داده است .در این مرکز همچنین مراقبت‌های نیمه وقت و ساعتی و کوتاه مدت در جهت سپری شدن دوران نقاهت بیماری‌ها و خدمات تفریحی در کنار کمک‌های توانبخشی و درمانی و بهداشتی در محل مؤسسه و یا در منزل افراد سالمند صورت می‌پذیرد. در عین حال  وظیفه حمل و نقل سالمندان با هر گونه محدودیت جسمی و یا صرف غذا در منزل یا کلوپ نهار که سالمندان فقط جهت صرف غذا به آنجا مراجعه می‌نماید نیز بر عهده این مراکز میباشد. به نظر می‌رسد این چنین مؤسساتی هزینه اثر بخشی بالایی داشته و با توجه به اینکه کلیه خدمات قابل تصور جهت سالمند در این مرکز صورت می گیرد دسترسی یکجا به آنها برای یک سالمندان امکان پذیر می باشد.

در  کشور ژاپن بیش از  ۲۷میلیون نفر سالمند وجود دارد که این میزان بالاترین نسبت سالمندان در مقایسه با سایر کشورهای جهان است در این کشور همچنین، با گذشت سال‌های مدید از سن بازنشستگی از نیرو و مهارت تجربه افراد کهنسال استفاده بهینه می‌شود و به رغم افزایش جمعیت سالمند و رشد روزافزون صنعت و فناوری، هنوز هم از نیروی افراد سالمند در عرصه‌های گوناگون علم و فناوری بهره برداری می گردد.

میانگین سن امید به زندگی در ژاپن برای زنان  ۸۵سال و برای مردان ۷۸سال عنوان شده است و بازنشستگی در بدو ورود به سن میانسالی یعنی سن  ۶۰سالگی از نظر ژاپنی‌ها تقریبا یک امر محیر العقول محسوب می‌گردد.

در این کشور کمتر سالمندی است که نتواند با حقوق و مستمری بازنشستگی دوران خوش سالمندی را به عافیت  بگذراند، و زمینه بازگشت سالمند به عرصه کار و فعالیت به راحتی فراهم است.

روز  ۱۸سپتامبر مصادف با  ۲۷شهریور در کشور ژاپن روز "احترام به سالمند" نام گذاری شده  و این روز تعطیل ملی می باشد. در این روز هر فرد  ۱۰۰ساله و یا بالاتر از آن یک نامه و جامی از نقره دریافت می‌کند.  واحدهای مرتبط با سلامت جامعه در ژاپن موظف به کنترل دائم و رایگان وضعیت جسمانی سالمندان هستند و آمار پژوهشگران نشان می‌دهد که به ندرت افراد سالمند در آن کشور درگیر فقر و مشکلات معیشتی هستند.

یکی دیگر از کشورهایی که در رابطه با رفاه حال سالمندان گام‌های موثری برداشته است کشور هلند می باشد. در این کشور،  سیاست گذاری در خصوص سالمندان توسط  وزارتخانه کشور، آموزش و پرورش، راه و ترابری،  مسکن، امور اجتماعی و بهداشت و سلامت صورت می گیرد.

 در این کشور سیاست‌ها در جهت افزایش مشارکت اجتماعی می‌باشد. در کشورهایی نظیر کانادا و انگلستان نیز کلیه خدمات به سالمندان از قبیل ( رفاهی - تفریحی و نگهداری) در منزل و یا مراکز نگهداری تمام وقت یا نیمه وقت   به صورت رایگان می‌باشد.

 کشورهایی نظیر آمریکا نیز با توجه به وضعیت درآمد سالمندان بخشی از خدمات به صورت دولتی و بخشی دیگر توسط فرد تامین می گردد و بیمه ها نیز قسمتی از این هزینه ها را تقبل می نمایند.

نمونه دیگر ی از اقدامات حمایتی از سالمندان را در کشور فیلیپین می توان یافت. در این کشور در سال 1989 ائتلافی خدماتی به نام case برای سالمندان ، تاسیس شد تا رفاه افراد این قشر از جامعه  خصوصا در اجتماعات فقیر شهری را بهبود بخشد.  این گروه متشکل از سازمان های دولتی و غیردولتی و مردمی است که برای رفع نیازهای اقتصادی و اجتماعی سالمندان اقداماتی گوناگونی انجام می دهد. برای کمک به این موسسه، سازمان‌های بیمه گذار در این کشور موظفند مقدار مشخصی هزینه به این موسسه پرداخت کنند. علاوه بر این در کشور فیلیپین، آسایشگاه تنها اختصاص به دسته‌ای از بیماری‌ها نظیر بیماریهای مزمن یا بدون درمان دارد.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                        در کشور ایران نیز اقدامات موثری برای پاسداشت شرایط سالمندان و بهبود وضعیت آنان انجام گرفته کهئ تشکیل "شورای ملی سالمند" و اجرای طرح "توانمندسازی سالمندان" و بزرگداشت روز "بازنشستگان" از جمله این اقدامات محسوب می گردد، اما به هیچ وجه این اقدامات برای بهبود وضعیت سالمندان کافی نیست.

گرچه سن امید به زندگی در ایران به 70 سال افزایش یافته است، اما هنوز هم بر اساس استاندارد سازمان بهداشت جهانی، مرگ افراد زیر 80  سال، مرگ زودرسی برای سالمندان تلقی می گردد و نخستین گام در پیشگیری از این مرگ و میر، بهبود شیوه زندگی سالم در دوره سالمندی است.

 متاسفانه در حال حاضر ۲۶درصد از سالمندان کشور هیچ منبع درآمدی ندارند، افزون بر اینکه درآمد و مستمری بازنشستگی کفاف زندگی سالمندان را نمی‌دهد و فقر به یک موضوع جدی برای سالمندان مبدل شده است. میزان درآمد سالمندان در کشورما به طور متوسط زیر خط فقر و یا نزدیک خط فقر است و هیچ نهادی نیز در این خصوص مسوولیتی ندارد.  در عین حال  در حال حاضر برای درآمد سالمندان، بهداشت جسمی و بهداشت روانی آنان و نیز اوقات فراغت سالمندان برنامه‌ریزی مدونی متصور نیست. در عین حال سپردن افراد پیر و سالخورده به خانه سالمندان نیز مشکل دیگری است که این قشر از جامعه از آن رنج می برند افراد سالمند، با وجود داشتن مشکلات مالی و جسمی تلاش می کنند در خانه های خود باقی بمانند.

یک خانه بیش از یک سر پناه فیزیکی برای سالمند است و نمودی از استقلال و امنیت و یاد آور خاطرات زیادی از دوران جوانی اوست .

وجود یک محله آشنا،نزدیک بودن به دوستان و آشنایان و ارتباط نزدیک با آنان برای سالمند بسیار مهم و ضروری است. احساس این افراد از محیط مثبت پیرامون خود باعث تعلق خاطر و وابستگی او به افراد خانواده می گردد و احساس امنیت را برای آنان به ارمغان می آورد حال زمانی که فرد سالمند مجبور به ترک خانه خانه و کاشانه خود شود و به جایی رود که در باره آن چیزی نمی داند، فشارهای روحی و عاطفی برای سالمند تهدید کننده و حتی مضمحل کننده است.

 انتقال به جای دیگر و سکونت در یک محل غریب و کوچک کار مشکلی است، به ویژه که در این محل جدید به دلیل کمبود جا، عدم امکانات رفاهی، برآورده نشدن نیاز های فردی و دوری از خانواده و همچنین عدم دسترسی به تعلقات دوره حیات برای فرد سالمند بسیار دشوار و طاقت فرسا خواهد بود.

این در حالی است که دلیل بسیاری از این جابه جای ها و طرد شدن ها، سوء استفاده مالی از آنان بوده و پدر و مادرها غالبا به این دلیل از خانه و کاشانه خود دور می شوند. زمانی که منابع مالی یک سالمند توسط افراد مورد اعتماد او مورد تهدید قرار می گیرد و یا به طور غلط  استفاده می شود، سوء استفاده مالی رخ می دهد. این گونه حوادث بیشتر زمانی  رخ می‌دهد که فرزندان سالمند پولی را در قبال مراقبت از او دریافت می کنند و یا اینکه نهایتا با کنار گذاشتن یا طرد کردن پدر ومادر پول و ثروت آنان را به چنگ می آورند .

منابع :

1- خوشبین ، سهیلا - غوثی ، آوات - فراهانی، عالیه - مطلق ، محمد اسماعیل / راهنمای بهبود شیوه زندگی سالم در دوره سالمندی4/نشر تندیس /چاپ اول 1386/تیراژ36000 جلد

2- هوفمن وُلد ،گلوریا /مترجمین دکتر حیدر علی عابدی ،محسن شهریاری ،نصرالله علی محمدی ،احمد رضا یزدان نیک ،حجت الله یوسفی/پرستاری در سالمندان /انتشارات عروج /چاپ اول سال 1382/تیراژ 2000جلد

3- مهدی زادگان ،ایران ، باقر پور،رحمت الله / سوء استفاده وغفلت از سالمندان /چاپ اول 1380/نشر پردژ

بازی نمایشی دوره قاجار

$
0
0


همانندی یک بازی نمایشی شادمانه

در کاشی‌کاری کاخ گلستان و تابلوی قولر آقاسی

 چندی پیش در ایران نامه با انتشار تابلوی «سیزده بدر زمان قدیم» اثر زنده‌یاد «فتح الله قولر آقاسی» نوشتم: «... در این تابلو، یک خانواده تهرانی را می‌بینیم که در روز «سیزده به در» در کنار جوی روان و در چشم انداز کوه دماوند، سفره‌ای پهن کرده‌اند و انواع خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها از نان و کباب و جگر و نمک و سبزی و ماست و خیار و سیب تا دوغ و شراب و آب را بر آن گذاشته‌اند. در میان تصویر دو مرد که یک دستشان را بر شانه یکدیگر گذاشته اند، در حال شوخی یا دعوا با چماق و غداره دیده می‌شوند به نحوی که کلاه از سر یکی افتاده و پایش به کوزه آب خورده و آن را واژگون ساخته است. زن که شلیته و تنبان و جلیقه و چارقد بر تن دارد، در کنار سفره نشسته و چپق روشن شوهرش را نگه داشته تا از نزاع یا بازی بازگردد. معلوم نیست که نقاش، صحنه نزاع دو مرد را به تصویر کشیده تا به اصلاح عامه « نحسی سیزده» را نشان دهد و یا می‌خواسته یکی از بازی‌ها یا شوخی‌های رایج در آن زمان را به تصویر کشد! با توجه به این که در گوشه‌ای از این صحنه دو نفر مطرب در حال نواختن کمانچه و تنبک هستند و همه افراد حاضر در صحنه از زن گرفته تا کبابی و مردی که دیگ بر سر دارد و پسربچه بالای درخت و دو نفر نوازنده، خم بر ابرو نیاورده اند پس به نظر می رسد، حدس دوم درست باشد...»

در همین مورد دوست ارجمندم مهندس یاغش کاظمی، کارشناس ارشد مرمت بناهای تاریخی، به تازگی تصاویری از کاخ گلستان را برایم فرستاده و توضیح داده است که این تصاویر از نظر محتوا بسیار به تابلوی «سیزده بدر زمان قدیم» اثر زنده‌یاد «فتح الله قولر آقاسی» نزدیک هستند. مهندس کاظمی در این مورد نوشته‌ است:

« به خاطر دارم که مقاله‌ی جالبی از شما درباره‌ی آیین ِ "سیزده به در" خوانده بودم که طی ِ آن با آوردن ِ یک نقاشی ِ قهوه خانه ای که منظره‌ی مصفایی را مرتبط با این آیین تصویر می‌کرد، با شگفتی اشاره به صحنه‌ی قمه‌کشی ِ تصویر شده در حاشیه اش داشته و آن را محتملاً بخشی از شوخی‌ها و شاد‌بازی‌های ِ آن روز شمره بودید.

مدتی پیش که به "کاخ گلستان" در تهران رفته بودم، بر لچکی‌های تاقنماهایِ دیوارهایِ کناریِ آن، نظیر همین منظره را دیدم که تصاویرش را برایتان پیوست نموده‌ام: فضای مصفایِ طبیعت و شادی و طرب و نوش ِ عده ای، و همزمان قمه‌کشی بر یار و دلبری.»

تصاویری که مهندس کاظمی از کاشی‌کاری‌های مورد اشاره در کاخ گلستان تهیه کرده‌اند، نشان می‌دهد که نمونه‌های کاشی‌کاری کاخ گلستان تشابه زیادی با تابلوی قوللر آغاسی دارد. در کاشی‌های کاخ گلستان نیز مرد و زن در کنار هم دیده می‌شوند. سفره خود را در دشت‌های بیرون شهر گسترانده‌اند. به میگساری مشغولند و نوازندگان می‌نوازند.

البته در تابلوی قوللر آغاسی دو مرد در حال بازی با یکدیگر هستند اما در کاشی‌های کاخ گلستان، یک مرد با یک زن به این بازی شادمانه پرداخته‌اند. اکنون برای نگارنده این پرسش مطرح است که نام این بازی نمایشی که در آن زمان متداول بوده، چیست؟

 

پل ورزنه و پل اژیه

$
0
0

 

آخرین پل‌های تاریخی زاینده رود 

 

پل تاریخی ورزنه:

ورزنه، شهری از توابع بخش بن‌رود در شهرستان اصفهان است. این شهر در نزدیکی  تالاب بین‌المللی گاوخونی واقع ‌است. پل ورزنه آخرین پل تاریخی بر بستر زاینده‌رود است. برخی شالوده اولیه آن را به دوران دیلمیان و سلجوقیان نسبت داده و سازنده آن را شخصی بنام سیف‌الله اردکانی می‌دانند و برخی عقیده دارند که به دستور شاه سلیمان صفوی و با معماری «محمد شفیع ورزنه‌ای» وزیر دارالعباد یزد در سال  1065 خورشیدی ساخته شده است.

 در دهه 50 خورشیدی، بدنه، معبر و آب‌برهای پل ورزنه به صورت جزئی مورد مرمت قرار گرفته است. این پل از جنس سنگ، آجر و ساروج، با 10 دهانه و یازده پایه و ارتفاع آن 6 متر و طول 70 متر و عرض 7 متر می‌باشد. پل ورزنه در تاریخ 1357/07/07 به شماره 1434 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.  

این پل در دو مرحله ساخته شده است . در مرحله اول قسمت جنوبی آن با هفت دهانه و در مرحله بعدی قسمت شمالی با سه دهانه، احتمالا در حدود بیش از یک قرن پیش، ساخته شده است که به این ترتیب شیوه ساختمان آن (چه در نحوه آجر چینی ها و چه در شکل و ابعاد آب بر ها و میل راهنماها ) دردو قسمت تفاوت چشمگیری دارد.

پل ورزنه تا حدود 30 سال پیش محل عبور خودرو های سنگین بود و اکنون در ضلع شرقی و غربی آن دو پل بتنی ساخته شده است. پل تاریخی ورزنه اکنون در وضعیت خوبی به سر نمی برد و به مرمت فوری نیاز دارد.  

           

        

          

                       

                            پل تاریخی ورزنه - مهرماه۹۱ - عکس‌ها از شاهین سپنتا

 

پل تاریخی اژیه:

پل تاریخی اژیه در نزدیکی شهر اژیه از بخش جلگه شهرستان اصفهان و سر راه کوهپایه به ورزنه، بر بستر زاینده رود ساخته شده و مکان آن قبل از پل ورزنه قرار دارد. پل اژیه بازمانده از دوره صفوی و دارای 13 پایه و 12 دهانه است که به سومین پایه‌ سمت جنوب غربی آن، دیواری حائل به ارتفاع 3 متر افزوده شده تا بخشی از آب رودخانه را به کناره هدایت کند. پل اژیه دارای طول 57 متر و ارتفاع 6 متر و سی سانتی‌متر  و  پهنای 3 متر و 80 سانتی‌متر است.

پل اژیه از جنس آجر، سنگ و ساروج، در اصل برای عبور سواره و پیاده از روی زاینده رود ساخته شده بود و  در حال حاضر در کنار آن پلی بتنی ساخته‌اند که برای گذر وسایل نقلیه استفاده می‌شود.

این پل در سال 1349 خورشیدی یک بار توسط «حاج ملا محمد خوراسگانی» مرمت جزئی شد و در سال‌های اخیر پس از آن که بر اثر جریان‌های فصلی زاینده رود چندین بار تخریب شد، به صورت کلی باز سازی شد ولی چند سالی است که کمتر جریان آب زاینده رود را به خود دیده است. 

           

           

                              پل تاریخی اژیه- مهرماه ۹۱- عکس از شاهین سپنتا

بیمارستانی تاریخی در اصفهان

$
0
0


پس از 110 سال

اگر عیسی بن مریم برود

اثر عیسی بهادری را هم با خود می‌برد!


ایران‌نامه- شاهین سپنتا: در صورت اجرای طرح تخریب و نوسازی بیمارستان تاریخی عیسی‌بن‌مریم اصفهان یکی از آثار ارزشمند به یادگار مانده از هنرمند معاصر «عیسی بهادری» نیز برای همیشه از میان خواهد رفت.

این روزها، زمزمه بازسازی کامل بیمارستان عیسی بن مریم اصفهان به گوش می‌رسد و مدیران آن نوید می‌دهند که در آینده ای نه چندان دور آن را به بیمارستانی بزرگ‌تر و مدرن‌تر تبدیل خواهند نمود، اما دوستداران اصفهان بر این باورند که تخریب این بیمارستان، تنها تخریب یک بنای فرسوده نیست بلکه تخریب بخشی از هویت شهر تاریخی اصفهان خواهد بود.

یکی از جلوه‌های ارزشمند و یگانه این بیمارستان که شایسته است از دستبرد حوادث حفظ شود، تزئینات نمای بیرونی آن در نبش خیابان عباس آباد است. این تزئینات کاشی و آجر با ستون‌های سنگی، نمونه‌ای منحصر به فرد از هنر کاشی‌کاری تلفیقی با استفاده از طرح‌های سنتی و مدرن با ترکیب نمادهای ایران باستان و نمادهای مسیحی است که امضای استاد برجسته و هنرمند معاصر «عیسی بهادری» را بر خود دارد.

ساختمان «بیمارستان عیسی بن مریم» مربوط به اواخر دوران قاجار و اوایل دوره پهلوی در اصفهان، خیابان شمس آبادی، نبش خیابان عباس آباد، در تاریخ ۲۲ امردادماه ۱۳۸۴ خورشیدی با شمارهٔ  ثبت ۱۳۱۱۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

دکتر کار اسکاتلندی در سال  1282 خورشیدی به اصفهان آمد و با کمک دولت و افراد محلی اقدام به ساخت یک بیمارستان نمود که در آن زمان «بیمارستان مسیحی» و  امروزه به نام «بیمارستان عیسی بن مریم» شناخته می‌شود. برای این منظور، فردی به نام امین الشریعه، زمین بیمارستان را واقع در محله مستهلک در مجاور خیابان شمس آبادی و نبش خیابان عباس آباد برای انگلیسی‌ها خریداری کرد و از آن زمان ساخت این بیمارستان به دست آنها آغاز شد که ساختمان آن شامل یک بخش مردان، یک سالن کوچک و یک آشپزخانه و رختشوی خانه ساده بود. 

بیمارستان مسیحی، در سال 1284 خورشیدی با راه اندازی بخش زنان توسعه یافت. در آن زمان بیمارستان شامل  دو ساختمان دو طبقه در ضلع شمالی، دو سالن و دو اتاق کوچک بود و بقیه زمین به محیط سبز اختصاص داشت. کل مساحت بیمارستان تقریبا 11 هزار مترمربع و زیر بنای آن 7500 متر مربع  و بقیه فضای سبز  و دو خانه بود که به تدریج در اثر طرح های توسعه بیمارستان و ساخت و سازهای بعدی به شکل امروزی در آمد.

 مردم اصفهان، این بیمارستان را «مریضخانه انگلیسی‌ها» یا «مُرسلین انگلیس» می‌نامیدند که پس از انقلاب 1357 به «بیمارستان عیسی‌بن مریم» تغییر نام یافت و در سال‌های اخیر بخش‌هایی بر آن افزوده شد.

بر سردر قدیمی بیمارستان بر روی کاشی لاجوردی در زیر نقش صلیب، نام آن «بیمارستان مسیحی» و سال ساخت آن 1282 خورشیدی برابر با 1904 قید شده است. 

       

        

       سردر قدیمی بیمارستان مسیحی اصفهان (عیسی بن مریم) که اکنون در دیدرس نیست

در معماری این بیمارستان با استفاده از مصالح بومی، ترکیب زیبایی از آجر و کاشی با بهره‌بری از عناصر معماری ایرانی همچون رواق، سرستون، نورگیر و ... ارائه شده است.  در تزینات تاق‌نمای بیرونی از ترکیب نمادهای ایرانی همچون سرو شیراز و سرو خمره‌ای با صلیب مسیحی در نقوش کاشی‌کاری استفاده شده است.

به نظر می رسد که این کاشی‌کاری که با توجه به طرح آن در اصفهان یگانه است، بین سال های  1315 تا 1345 که استاد عیسی بهادری در اصفهان به عنوان مدیر هنرستان هنرهای زیبا مشغول خدمت بود، ساخته شده است.

        

         

        

                            

                            

                       

                       

                       تصاویری از کاشیکاری نمای بیرونی بیمارستان عیسی بن مریم

          

                                       امضای استاد بهادری در پایین کاشی‌کاری

استاد عیسی بهادری، خالق کاشی‌کاری نفیس بر نمای بیمارستان عیسی بن مریم اصفهان از شاگردان «کمال‌الملک»، «اسماعیل آشتیانی» و «حسین بهزاد» بود. او در رشته های طراحی نقشه قالی، منبت، موزائیک، کاشی کاری، قلمزنی و غیره طرح‌های نفیسی دارد که همه آنها ابداعی و ابتکاری اند.

وی با وجود آنکه خطاط نبود ولی کاشی دور مسجد جامع عباسی را که قسمتی از آن ریخته بود، بسیار زیبا ترمیم کرد. از دیگر آثار مشهور او، کاشیکاری نمای هنرستان هنرهای زیبای اصفهان، طرح کاشی‌کاری گلدسته حرم امام سوم شیعیان (که آن را بدون دریافت مزد انجام داد)، طراحی گچ‌بری اتاق اصفهانی‌ها در ساختمان موزه تهران را می‌توان نام برد. او توانست بر اساس مبانی هنر ایرانی، همانند ترکیب طرح‌های اسلیمی و ختایی، طرح‌های نوینی را به همراه مضمون‌های فلسفی و عرفانی نقش‌آفرینی کند. وی از سال 1315 تا 1345 به مدت 30 سال سرپرستی هنرستان هنرهای زیبای اصفهان را برعهده داشت. به گفته استاد محمود فرشچیان، «عیسی بهادری در طول تاریخ هنر ایران بزرگترین استاد در زمینه کاشی‌کاری، فرش، مینیاتور و تا حدی نقاشی بود.»

دکتر  احمد رضائیان رئیس فعلی بیمارستان عیسی بن مریم درباره ساخت و سازهای اخیر در بیمارستان و برنامه‌های آینده، طی یک مصاحبه با تارنمای این بیمارستان گفته است: «...فرسودگی شدید بیمارستان با توجه به قدمت 106 ساله آن (زمان مصاحبه) باعث کاهش ارائه خدمت با کیفیت مطلوب به بیماران شده بود، که ما توانستیم با یک حرکت انقلابی در امر ساخت و ساز، با احیاء بخش های فرسوده، شروع به ساخت بیمارستان پشتیبان که در قسمت عقب بیمارستان کنونی وجود دارد و نزدیک به 25 سال، ساخت آن به تعویق افتاده بود،نموده ... در چند سال آینده نیز این بیمارستان به صورت کامل بازسازی می‌گردد ...»

سخنان مدیر بیمارستان عیسی بن مریم نشان می‌دهد که او برای هویت تاریخی این بیمارستان اعتباری قائل نیست اما نباید فراموش کنیم افزون بر ارزش های تاریخی و معماری بنای بیمارستان، تزئیتان نمای بیرونی این بیمارستان در نبش خیابان عباس آباد با امضای استاد بهادری نمونه‌ای یگانه از هنر کاشی‌کاری است که با ترکیب نمادهای ایران باستان و نمادهای مسیحی ، یکی از آثار ابتکاری این هنرمند برجسته به شمار می‌رود.

        

           ساخت بخش‌های جدید- ساختمان تاریخی در پشت بنای درحال ساخت قرار دارد

        

                        بخش‌های در حال ساخت در حریم کلیسای لوقا قرار دارد

          

        

        

                        بخش‌هایی از کاشی‌کاری آسیب دیده و به مرمت نیاز دارد

        

                            نقاشی ناشیانه روی دریچه چهره زشتی ایجاد کرده

                          

                      

                         جای صلیب‌های بالای سروها یک قطعه کاشی قرار داده اند

این اثر ارزشمند در حال حاضر در برخی قسمت‌ها دچار ترک خوردگی و تخریب شده و دخالت‌هایی نیز با نصب دریچه و نقاشی ناشیانه روی آن، در این اثر انجام شده و تعدادی از صلیب‌های طرح نیز کنده و به جای آنها یک کاشی ساده نصب شده است.

پس، اگر قرار شود که هرگونه فعالیت نوسازی یا بازسازی در این بیمارستان انجام شود باید مراقب باشیم که به نمای کاشی‌کاری اثر استاد بهادری آسیبی وارد نشود و حتی اگر قرار باشد که از رهگذر این ساخت و سازها آسیبی ببیند، بهتر است که زیر نظر سازمان میراث فرهنگی، این اثر از این محل برچیده و به مکان مناسب دیگری منتقل شود.

تاریخچه ساخت بیمارستان عیسی بن مریم:

در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی، پزشکان اروپایی همراه با گروه‌های مذهبی برای ساخت بیمارستان و تبلیغ مذهبی به ایران آمدند. دکتر هورنل (Hoernele) از پزشکان مذهبی اسکاتلند در سال 1258 خورشیدی به ایران آمد و سازمان هیات پزشکی (Medical Misson) را در ایران بنیاد نهاد و نخستین بیمارستان این سازمان در جلفای اصفهان تاسیس شد. پس از بازگشت هورنل به اسکاتلند، این بیمارستان به مدت سه سال بی سرپرست بود، تا این که دکتر دونالد کار (Dr. Donald Carr) در سال 1273 خورشیدی به ایران آمد و به دستور وی و با همکاری دوشیزه مری برد(Miss Mary Bird)  دو درمانگاه در اصفهان گشایش یافت اما فعالیت آنها با مخالفت مقامات محلی روبرو شد. سپس در محله جویباره اصفهان که برخی از ساکنان آن یهودی بودند، درمانگاه دیگری باز شد که آن هم به زودی تعطیل شد. تا آن که سرانجام دولت با فعالیت این مراکز موافقت کرد. در سال 1276 خورشیدی  نخستین بیمارستان زنان در ایران به ریاست خانم دکتر املینا استوارت  Emmelina Stuvart  در اصفهان ایجاد شد.

                                          

                     خانم دکتر املینا استوارت رئیس نخستین بیمارستان زنان در ایران

دکتر کار نیز در سال 1281 خورشیدی خانه خود را در محله جلفای اصفهان به درمانگاه تبدیل کرد و سال بعد ( 1282 خورشیدی) با کمک دولت و افراد محلی اقدام به ساخت یک بیمارستان نمود که در آن زمان «بیمارستان مسیحی» و  امروزه به نام «بیمارستان عیسی بن مریم» شناخته می‌شود. برای این منظور، فردی به نام امین الشریعه، زمین بیمارستان را واقع در محله مستهلک در مجاور خیابان شمس آبادی و نبش خیابان عباس آباد برای انگلیسی‌ها خریداری کرد و از آن زمان ساخت این بیمارستان به دست آنها آغاز شد که ساختمان آن شامل یک بخش مردان، یک سالن کوچک و یک آشپزخانه و رختشوی خانه ساده بود. 

بیمارستان مسیحی، در سال 1284 خورشیدی با راه اندازی بخش زنان توسعه یافت. در آن زمان بیمارستان شامل  دو ساختمان دو طبقه در ضلع شمالی، دو سالن و دو اتاق کوچک بود و بقیه زمین به محیط سبز اختصاص داشت. کل مساحت بیمارستان تقریبا 11 هزار مترمربع و زیر بنای آن 7500 متر مربع  و بقیه فضای سبز  و دو خانه بود که به تدریج در اثر طرح های توسعه بیمارستان و ساخت و سازهای بعدی به شکل امروزی در آمد.

 مردم اصفهان، این بیمارستان را «مریضخانه انگلیسی‌ها» یا «مُرسلین انگلیس» می‌نامیدند که پس از انقلاب 1357 به «بیمارستان عیسی بن مریم» تغییر نام یافت و در سال‌های اخیر بخش‌هایی بر آن افزوده شد.

در هنگام عملیات ساخت و ساز بیمارستان یک کلیسا و کمی پایین‌تر از آن یک ساختمان برای دایره اسقفی نیز ساخته شد و در سال 1287 خورشیدی  (1909میلادی) احداث آن به پایان رسید و دایره اسقفی اداره آن را بر عهده گرفت.

بر سردر قدیمی بیمارستان بر روی کاشی لاجوردی در زیر نقش صلیب، نام آن «بیمارستان مسیحی» و سال ساخت آن 1282 خورشیدی برابر با 1904 قید شده است.  

ساختمان «بیمارستان عیسی بن مریم» مربوط به اواخر دوران قاجار و اوایل دوره پهلوی در اصفهان، خیابان شمس آبادی، نبش خیابان عباس آباد، در تاریخ ۲۲ امردادماه ۱۳۸۴ خورشیدی با شمارهٔ  ثبت ۱۳۱۱۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

         

                نمای بیرونی بیمارستان عیسی بن مریم با بخش فاقد ارزش تاریخی


تاریخچه فعالیت‌های پزشکی در بیمارستان عیسی بن مریم:

نخستین پزشک این بیمارستان «دکتر کار» بود که به همراه  «دکتر سرابل» و «دکتر شافتر» در این بیمارستان خدمت کردند.

یکی از بهترین پزشکان این بیمارستان «دکتر ارﻳﻚ ﺑﻠﯿﻚ واﻳﻠﺪ» (Eric Blake Wild) بود. وی افزون بر این که رئیس بیمارستان بود اعمال جراحی را نیز انجام می داد. اگرچه این بیمارستان توسط مبلغین مسیحی اداره می‌شد اما دکتر وایلد موفق شده بود، پشتیبانی افراد خیرخواه غیرمسیحی را نیز برای انجام امور درمانی خیرخواهانه جلب نماید و این در آن زمان کار بزرگی بود.

         

بازدید رسمی از بیمارستان مسیحی اصفهان در زمان پهلوی

عکسی منتشر نشده از آرشیو شخصی آقای علیخان‌پور

دکتر وایلد )ارﻳﻚ ﺑﻠﯿﻚ واﻳﻠﺪ (رئیس و جراح بیمارستان 

با روپوش سفید در میانه تصویر دیده می‌شود.


برای نمونه به استناد یک وقف‌نامه، ﺣﺎج ﻣﮫﺪى ﺑﻨﺎن الشریعه، ﺳﻪ داﻧﮓ از ﺷﺶ داﻧﮓ ﻗﺮﻳﻪ ورﻧﺎﺗﺨﻮر ﺑﺎ ﺣﻖ شرب ﺗﺎﺑﻌﻪ از رودﺧﺎﻧﻪ زاﻳﻨﺪه رود و ﺗﻤﺎمی ﺷﺶ داﻧﮓ ﻗﻠﻌﻪ اﺧﺘﺼﺎﺻﻰ آن در دھﺴﺘﺎن آﺷﯿﺎن ﻟﻨﺠﺎن را وقف بیمارستان مسیحی اصفهان ( ﻣﻌﺮوف ﺑﻪ ﻣﺮﻳﺾ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺮﺳﻠﯿﻦ ) می‌کند تا عواید آن جهت "ﻣﺤﺘﺎجﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮدم ﺑﯿﻤﺎرى ﻛﻪ ﺑﺮاى ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﺑﯿﻤﺎرى ﺧﻮد در ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﻣﺴﯿﺤﻰ اﺻﻔﮫﺎن واﻗﻌﻪ در ﺧﯿﺎﺑﺎن ﺷﮫﻨﺎز ﭘﮫﻠﻮى، کوی شمس‌آباد بستری می گردند و مدیر ﻣﺴﺆول ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﻧﺎﻣﺒﺮده، اﺣﺘﯿﺎج و ﺑﯿﻨﻮاﻳﻰ آﻧﮫﺎ را ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻣﻰﻧﻤﺎﻳﺪ"، صرف شود.

                      

                       وقف‌نامه حاج مهدی بنان برای بیمارستان مسیحی اصفهان

در آن زمان این بیمارستان دارای بخش‌های کودکان ( 15 تخت) مامایی و زنان ( 16 تخت) خصوصی زنان و مردان (20 تخت) عمومی زنان و مردان ( 20 تخت) و چشم پزشکی ( 18 تخت) بود.

این بیمارستان توسط سه پزشک خارجی ( دو مرد و یک زن)  و چند پزشک ایرانی و  سه ماما در زایشگاه به صورت شبانه‌رزی اداره می‌شد. خدمات پاراکلینیکی مرکز، شامل رادیولوژی، فیزیوتراپی، آزمایشگاه  و داروخانه مخصوص بیماران بستری بود.

آموزشگاه بهیاری و خوابگاه بیمارستان نیز هرساله تعداد هشت دختر و چهار پسر  را جهت بهیاری با آزمون ورودی می‌پذیرفت. مسئولان پرستاری به ترتیب خانم «میس میلرز» و «خانم برک» بودند. در آن زمان این بیمارستان به صورت خصوصی اداره می شد و وابسته با دانشگاه یا بهداری نبود.

          

             دکتر توماس ( Dr.Ian Thomas ) یکی از مدیران بیمارستان مسیحی اصفهان

          

                             سوفیا باغدامیان، پرستار بیمارستان مسیحی اصفهان

                               که به همراه دکتر توماس در حادثه رانندگی درگذشت

          

                                   جمعی از کارکنان بیمارستان مسیحی اصفهان،

 تصویر عیسی خداوردیان مدیر داخلی بیمارستان و از فعالان مدنی در میانه تصویر دیده می شود.


سپس «دکتر فروغی» که دانش‌آموخته آلمان بود، بخش چشم‌پزشکی این بیمارستان را فعال نمود و همه اعمال جراحی چشم را در این بیمارستان برعهده گرفت. وی هر هفته جهت معاینه بیماران به روستاهای اطراف اصفهان از جمله ورنامخواست، مهیار و ... می‌رفت و اکیپ سیار بیمارستان اعم از پرستار و پزشک نیز او را همراهی می کردند.

همه ساله چند نفر از نیروهای بیمارستان که فعالیت چشم‌گیری داشتند، از طرف بیمارستان بورسیه می‌شدند و برای آموزش دوره‌های علمی به خارج از کشور فرستاده می‌شدند تا پس از بازگشت به میهن بهتر بتوانند به مردم خدمت کنند.

درمانگان بیمارستان نیز همه روزه فعال بود و به پذیرش بیماران از همه اقشار جامعه به ویژه افراد بی‌بضاعت مشغول بود و در صورت نیاز آنها را به بخش‌های مختل بیمارستان انتقال می‌دادند و به افراد محروم از کمک هزینه درمانی نیز برخوردار می شدند.

در حال حاضر این بیمارستان دارای گروه های تخصصی ارتوپدی، چشم پزشکی، جراحی عمومی، زنان و مامائی، گوش و حلق و بینی، جراحی فک و صورت، ارولوژی، داخلی اعصاب، قلب و عروق، داخلی، عفونی، کودکان، زنان و مامائی و دارای بخش های زایشگاه و مامایی، بخش زنان و مامائی، بخش ویژه، CCU و ICU و NICU ، اتاق‌های عمل، داخلی و جراحی مردان، داخلی و جراحی زنان، و اطفال می باشد.

 دکتر  احمد رضائیان رئیس فعلی بیمارستان عیسی بن مریم درباره ساخت و سازهای اخیر در بیمارستان و برنامه‌های آینده، طی یک مصاحبه می‌گوید:  «...فرسودگی شدید بیمارستان با توجه به قدمت 106 ساله آن ( زمان مصاحبه) باعث کاهش ارائه خدمت با کیفیت مطلوب به بیماران شده بود، که ما توانستیم با یک حرکت انقلابی در امر ساخت و ساز، با احیاء بخش های فرسوده، شروع به ساخت بیمارستان پشتیبان که در قسمت عقب بیمارستان کنونی وجود دارد و نزدیک به 25 سال، ساخت آن به تعویق افتاده بود،نموده ... در چند سال آینده نیز این بیمارستان بصورت کامل بازسازی می‌گردد ...»

نگاهی به زندگی و آثار استاد بهادری:

زنده‌یاد استاد «عیسی بهادری« فرزند «موسی‌خان» در در روز جمعه ۲۲ دی‌ماه سال ۱۲۸۴ هجری‌شمسی سال 1284 شمسی در یکی از بخش‌های شهرستان اراک به نام بزچللو در مزرعه خانوادگی به نام آقچه کهریز متولد شد. وی با آن که در کودکی، بینایی یکی از چشمانش را در حادثه سقوط در جوی آب، از دست داد ولی تحصیلات متداول را در زادگاهش و شهر اراک به پایان رساند و سپس به تهران رفت و در مدرسه صنایع مستظرفه زیر نظر کمال الملک به هنرآموزی مشغول شد. در این دوران مبانی نقاشی و طبیعت‌سازی را نزد استاد اسماعیل آشتیانی فرا گرفت و از استاد حسین بهزاد نیز آموزه‌های ارزشمندی آموخت.

                                       

                                                   استاد عیسی بهادری

از آنجا که وی تشنه فراگیری هنرهای ملی بود، در هر فرصتی به اصفهان می رفت و ساعتهای متمادی به نسخه‌برداری از روی آثار گچیری و نقاشی‌های بناهای تاریخی اصفهان می‌پرداخت. بهادری پس از به پایان رساندن هنرستان به استخدام اداره هنرهای زیبای تهران درآمد و در آنجا ضمن تدریس به آفرینش نقشه‌های فرش مشغول شد.

چون عشق و علاقه بهادری متوجه اصفهان بود، در سال 1315 سرپرستی هنرستان هنرهای زیبای تازه گشایش یافته اصفهان را پذیرفت و در دی ماه همان سال رشته نقاشی زیر نظر او به رشته‌های قبلی افزوده شد و وضعیت هنرستان روز به روز بهتر شد.

وی برای پی ریزی و گسترش این هنرستان زحمات بسیاری کشید و در مدت 30 سال مدیریت او، این هنرستان به یکی از پایگاه‌های پاسداشت و زنده نگهداشتن هنرهای ایرانی تبدیل شد.

بهادری در خلق نقشه های ابتکاری فرش مهارتی استثنایی داشت. فرش بشریت او همراه با چند اثر ممتاز دیگر در موزه هنرهای ملی و همچنین موزه هنرهای زیبای اصفهان موجود است. وی نقاشی چیره دست بود. تابلوهایی که از آثار هنری اصفهان ساخته بسیار زیباست. یکی از تابلوهای او به نام مجلس ابن سینا در موزه لوور پاریس است. از ابتکارات قابل توجه او استفاده هنرمندانه از طرحهای گل و برگ و پرنده به جای اشکال هندسی بر روی میزهای خاتم است. وی با وجود آنکه خطاط نبود ولی کاشی دور مسجد جامع عباسی را که قسمتی از آن ریخته بود، بسیار زیبا ترمیم کرد. از دیگر آثار مشهور او، کاشیکاری نمای هنرستان هنرهای زیبای اصفهان، طرح کاشی‌کاری گلدسته حرم امام سوم شیعیان (که آن را بدون دریافت مزد انجام داد)، طراحی گچبری اتاق اصفهانی‌ها در ساختمان موزه تهران، تابلو فرش «بشریت» که از کارهای معروف او است و در موزه هنرهای زیبای اصفهان نگهداری می‌شود، تابلوی «مجلس ابن سینا» که در موزه لوور پاریس نگهداری می‌شود، تابلوی «تولد انسان» که در موزه هنرهای ملی موجود است .او در کلیه رشته های منبت، موزائیک، کاشی زری، قلمزنی و غیره طرح‌های نفیسی دارد که کلیه آنها ابداعی و ابتکاری اند.

 وی در طول عمر خود به دریافت نشانهای هنری همچون دیپلم افتخار «لژیون دونور»، مدال طلای نمایشگاه جهانی بروکسل و همچنین نشان علم و هنر فرانسه نائل آمد.

استاد بهادری، در بین طراحان و نقش‌گران فرش در تمام ایران و به اعتقاد غالب صاحب‌نظران، هنرمند یگانه‌ای است که حقی غیر قابل انکار بر هنرهای سنتی ایران، به ویژه قالی دارد. وی نه تنها با اداره و توسعه هنرستان هنرهای زیبای اصفهان که 30 سال ریاست آن را داشت موجب گسترش هنرهای سنتی شد، بلکه تنها کسی است که آموزش طراحی و نقشه کشی و بافت فرش را به روش علمی و منظم در طی مدتی طولانی هدف کار خود قرار داد. عیسی بهادری خالق نقشه فرش‌های جاودانی بشریت، شکار چرخ و ستاره دریایی، تنازع بقا، تشعیر و پروانه‌ها است که فرش «شکار چرخ» زیر نظر استاد «غلامعلی صفدر زاده حقیقی» در کارگاه قالی‌بافی هنرستان هنرهای زیبای اصفهان بافته شد.

بهادری، استاد بزرگی بود که با استفاده هنرمندانه از آموخته های خود در مدرسه کمال الملک (آناتومی و طبیعت) و هنر سنتی اصفهان، به طرزی حیرت آور از طرح و رنگ‌های سنتی در فرش استفاده کرد و با قدرت تخیل بی مانند و قلم ماهرانه خود برای اولین بار مفاهیمی عرفانی و نمادین را در پیچش گل‌ها و برگ‌ها و موتیف‌های سنتی پیاده کرد.

فرش بشریت، شاهکار زیبایی است که فلسفه حیات تداوم زندگی را در قالب بدن مردی و زنی و بچه‌ای، رویاگونه نشان داده است. در این فرش ترکیب فلسفه و فن علمی و تسلط بر عناصر سنتی را در حد عالی می‌توان مشاهده کرد. بیشتر صاحبنظران در مینیاتور و نقش قالی، در استادی عیسی بهادری هم‌سخن هستند. وی انسانی هنر دوست و جدی بود که با وجود برخی اتهامات نظیر قدرت‌طلبی و مقام‌خواهی، مدت سی سال ریاست هنرستان هنرهای زیبای اصفهان را بر هر پست و مقام دیگری ترجیح داد.

وی مبتکر طرح‌های گل، برگ و پرنده به جای اشکال هندسی بر روی خاتم می‌باشد. او توانست بر اساس مبانی هنر ایرانی، همانند ترکیب طرح‌های اسلیمی و ختایی، طرح‌های نوینی را به همراه مضمون‌های فلسفی و عرفانی نقش‌آفرینی کند. وی در سال ۱۳۳۸ برای نخستین بار پرتره بافی را به شیوه نقاشی اجرا نمود.

 علاوه بر این ویژگی‌های هنری و تخصصی، والاترین ویژگی او ایجاد رغبت در شاگردان، بیان گیرا و جذاب و ایجاد شور و شوق در شاگردان بود و در نتیجه، توانست شاگردان فراوانی تربیت نماید که از شاگردان برجسته وی رضا ابوعطا، جواد رستم‌شیرازی، محمود فرشچیان، عباسعلی پورصفا، امیرهوشنگ جزی‌زاده، احمد دادخواه و سید مصطفی هجرتی را می‌توان نام برد که امروز آثار هر یک از آنها زینت بخش موزه‌های جهان است. به گفته فرشچیان، «عیسی بهادری در طول تاریخ هنر ایران بزرگترین استاد در زمینه کاشی‌کاری، فرش، مینیاتور و تا حدی نقاشی بود.»

عیسی بهادری در سال 1345، پس از 30 سال با مقام بالاتری (مدیر کلی صنایع اصفهان) از سرپرستی هنرستان کنار رفت و از آنجا که مقام اداری مورد علاقه او نبود پس از دو سال خود را بازنشسته نمود. 

وی که در اواخر عمر بر روی ویلچر زندگی می کرد، برای مداوا به فرانسه رفت و سال‌های آخر عمر را در پاریس زندگی کرد تا این که در سال ۱۳۶۵ درگذشت و پیکرش در گورستان پرلاشز پاریس به خاک سپرده شد. روانش شاد باد.      

 

استفاده از طرح‌های کاشی‌کاری بیمارستان عیسی بن مریم برای تزئین روی جلد کتاب


سپاس‌گزاری:

از دوستان گرامی استاد عباسعلی پورصفا، مهندس لیلا پهلوان زاده، مهندس پگاه دالوند، مهندس محمد آقاجانی، آقای هوشنگ مظاهری، دکتر فرزاد رفیعی، آقای ایرجی، و آقای علیخان‌پور که در انجام این پژوهش یاری‌رسان بودند، صمیمانه سپاسگزارم.


بیان‌نامه باستان‌شناسان

$
0
0


بیانیه «جامعه باستان­شناسی ایران»:

لزوم توجه به حفاظت از نقش برجسته­ها و سنگ­نگاره­های باستانی

در هفته­های اخیر اخبار تخریب­ها، آسیب­ها و بی­توجهی­ها به آثار تاریخی-فرهنگی بیش از پیش به گوش می­رسد. از آن جمله می­توان به مواردی چون آسیب به نقش برجسته­های بَرمِ دِلَک و تنگ قندیل در استان فارس (خبرگزاری میراث فرهنگی 13و 25/6/1391)، نقش برجسته خان­تختی در استان آذربایجان غربی (خبرگزاری ایرنا 25/6/1391) و مجموعة باستانی تاق‌بستان در استان کرمانشاه (خبرگزاری مهر 15/7/1391) اشاره کرد. این­گونه رویدادها در شرایطی اتفاق می­افتد که هر سال بودجه­های کلانی به حفاظت از آثار تاریخی-فرهنگی اختصاص می­یابد.

اتفاقات ناگوار در مجموعه باستانی تاق‌بستان یکی از موارد قابل تأمل در این زمینه است. طی هفته­های اخیر اداره کل میراث فرهنگی استان کرمانشاه در چارچوب ساماندهی مجموعه باستانی تاق‌بستان اقدام به خاکبرداری در جلوی تاق­ها و نقش­برجسته­های مجموعه تاق‌بستان کرده است. اما بر اساس تصویرها و گزارش­های منتشر شده، این کار با استفاده از ماشین­آلات سنگین و مته برقی و در فاصله بسیار نزدیک به تاق­ها صورت گرفته که امری کاملاً غیر معمول است. مسؤولان پروژه در پاسخ به ابراز نگرانی دوستداران و اهالی میراث فرهنگی، اعلام کرده­اند که این کار پس از مطالعات اولیه و کارشناسی انجام یافته است! 

پرسش اساسی از مسؤولان میراث فرهنگی استان کرمانشاه این است که تا چه حد از بی­خطر بودن این­گونه عملیات پیش از استفاده از ماشین­آلات سنگین اطمینان حاصل شده است؟ تا چه حد جوانب مختلف این امر مهم با استفاده از نظرات کارشناسان از جمله باستانشناسان و کارشناسان حفاظت و مرمت سنجیده شده و در میان گذاشته شده است؟ و کارشناسانی که این برنامه­ها بر اساس نظر آن­ها انجام گرفته چه کسانی هستند و آیا از دانش و تجربه کافی در این زمینه­ها برخوردارند؟ 

«جامعه باستان­شناسی ایران» انتظار دارد که مسؤولان محترم سازمان میراث فرهنگی در خصوص آسیب­ها و تخریب­ها به سنگ­نگاره­های باستانی توجه کافی نشان دهند و به­ویژه انتظار می­رود که اداره کل میراث فرهنگی استان کرمانشاه درباره عملیات خاکبرداری و برنامه حفاظتی در تاق‌بستان به نگرانی­های اهالی میراث فرهنگی و به­ویژه باستان­شناسان پاسخ گویند و در این باره روشنگری کنند. «جامعه باستان­شناسی ایران»، ضمن یادآوری مسؤولیت­ها و وظایف سازمان میراث فرهنگی در حفاظت از مواریث فرهنگی کشور، ضروری می­داند که مسؤلان محترم در اجرای برنامه­هایی نظیر آنچه در تاق بستان اتفاق افتاده است، برای کاهش صدمات و آسیب­های احتمالی به آثار و سرمایه­های فرهنگی، از متخصصان و کارشناسان صاحب نظر بهره کافی ببرند.

«جامعه باستان­شناسی ایران» امیدوار است که مسؤولان میراث فرهنگی استان کرمانشاه در اسرع وقت دربارة ابهام­ها و پرسش­هایی که درباره روش­های غیر معمول خاکبرداری در مجموعه باستانی تاق بستان صورت گرفته، پاسخ گویند و روشنگری نمایند.

«جامعه باستان­شناسی ایران»

یادداشتی از ماندانا خرم

$
0
0


سازمان های مردم نهاد و ثبت میراث فرهنگی و طبیعی

ماندانا خرم (فعال میراث فرهنگی)

نزدیک به یک ده و نیم از عمر «سازمان‌های مردم نهاد» ، «ان.جی.او» ها یا «سمن»ها در حوزه میراث فرهنگی و طبیعی می گذرد. بیشتر این سازمان‌ها توسط گروهی از جوانان دوستدار میراث فرهنگی تشکیل و گردانده می‌شود و آن‌گونه که در "اساس‌نامه انجمن‌های میراث فرهنگی "در سایت سازمان میراث فرهنگی آمده است:هدف از تشکیل این گروه‌ها «جلب حمایت مادی و معنوی مردم و تشریک مساعی همه جانبه آنان در زمینه پژوهش، حفظ، احیاء، معرفی و آموزش میراث فرهنگی کشور است».در چندین سال گذشته نیز برخی از آثار با تلاش اعضای این انجمن‌ها به ثبت رسیده است. کاری که تا هفت سال گذشته تنها به دوش کارشناسان سازمان میراث فرهنگی کشور بوده است و نه هیچ شخص حقیقی و حقوقی دیگری. از این جمله می‌توان به ثبت خانه معین تجار بوشهری اشاره کرد که توسط یک انجمن جوان در حوزه میراث فرهنگی در تهران به تازگی به ثبت رسیده است.

خبرگزاری میراث فرهنگی (سی.اچ.ان) در یکی از تازه‌ترین گزارش‌های خود با عنوان" ورطه پر خطر سپردن ثبت‌های ملی به انجمن‌ها"به بررسی این پدیده نوظهور یعنی طی شدن مراحل ثبت توسط انجمن های دوستدار میراث فرهنگی پرداخته است. ئدراین گزارش نظرات افراد مختلفی از جمله خانم «آتوسا مومنی» مدیر کل ثبت آثار تاریخی سازمان میراث فرهنگی و آقای «مجتبی گهستونی» از فعالان به نام این حوزه آمده است که همگی به نوعی از این موضوع حمایت کرده و آن را کاری پسندیده دانستند. 

از دیدگاه آتوسا مومنی هرکسی می تواند آثار ثبتی را به کارشناسان میراث فرهنگی معرفی کند. همچنین مجتبی گهستونی نیز معتقد است می‌بایست از سمن ها در این راه حمایت کرد.

اما آنچه موجب نوشتن این یاداشت توسط شخص بنده شد، نگاهی کلی به عملکرد و مشکلاتی است که این گروه‌ها با آن مواجه هستند. ضمن اشاره به این نکته که نگارنده خود چندین سالی را در یکی از انجمن‌های میراث فرهنگی تهران به فعالیت پرداخته و از نزدیک شاهد فعالیت و چالش‌های پیش روی این انجمن‌ها بوده است.

همان‌گونه که در بخش پیش‌گفتار نوشتم این انجمن‌ها توسط گروهی از جوانان دلسوز و پشتیبان میراث فرهنگی تشکیل و گردانده می شود. جوانانی که در این روز روزگار بیش از هر چیز و هرکس دیگری دغدغه حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی و طبیعی کشور را دارند و در میانشان بی‌شمار افراد لایق و با مسئولیت برای نگهداری از میراث فرهنگی کشور وجود دارد و هدفشان نیز به یادگار گذاشتن میراث نیاکانشان برای فرزندانشان است.

اما شاید به جرات بتوانم بگویم با وجود تمام این موارد ذکر شده و با وجود دانایی که بسیاری از این جوانان در حوزه میراث فرهنگی دارند هنوز برای دست گرفتن چنین مسئولیت‌هایی کمی زود است.

ساده بگویم عمر سمن ها یا ان.جی.او ها در جامعه ما کوتاه است و همچنین روحیه کار گروهی و مشارکتی که داریم که وصف آن زبانزد خاص عام است. زمانی که نام گروه را می آوریم، روحیه گروهی چه بخواهیم چه نخواهیم به آن پیوست خورده است در حالی که در جامعه ما روحیه مشارکتی هنوز با چالش‌های زیادی دست پنجه نرم می کند. 

انجمن‌ها را می‌توان نمونه یک جامعه دانست. جامعه ای که اگرچه در صدد اصلاح و هماهنگ کردن هنجارهای جامعه بزرگتر خود است اما از هنجارهای آن جامعه الهام گرفته است زیرا افراد درون سازمان مردم نهاد خود در درون آن بزرگ شده و تعلیم دیده همان جامعه بزرگ هستند پس برای اصلاح ساختار نیاز به تجربه افرادی هستند که ساختارها را خوب می‌شناسند و راهکار هماهنگ کردن آن را نیز می دانند. 

به زبان ساده‌تر، بیش از هرچیز ما در درون سازمان های مردم نهاد نیاز به آموزش برای کار گروهی داریم در غیر این صورت در ابتدا گروهی از جوانان با روحیه مشارکت بالا، دلسوز و هدفمند وارد این گروه‌ها می شوند اما چون راهکار ارتباط با یک‌دیگر را نمی‌داند و از سویی شاید با افرادی که تنها برای به دست آوردن قدرت پا به میدان این گروه‌ها گذاشته، مواجه می‌شوند دیر یا زود روحیه خود را از دست داده و از این گروها برای همیشه خارج می شوند که این در طولانی مدت خسارات جبران ناپذیری را به جامعه می‌زند

مورد بعدی که می شود اشاره کرد، نبود بودجه مالی کافی برای فعالیت های انجمن ها است. در بسیاری از موارد شمار زیادی از طرح‌های در دست بررسی تنها به خاطر نداشتن بودجه کافی بر روی میز انجمن‌ها می ماند و تنها در حد یک حرف باقی می‌ماند. 

 دیگر مساله قابل ذکر، نداشتن یک تیم متخصص است اگرچه در بسیاری از موارد دانش افراد درون این انجمن‌ها حتی از مسولین سازمان مربوطه نیز بالاتر است اما همچنان برای در دست گرفتن مسئولیت های سنگین کم است؛ پس نیاز به آموزش و کسب مهارت در این حوزه و وجود افرادی چون باستان شناسان، کارشناسان و هنرمندان صنایع دستی وجود دارد تا در زمان ثبت پرونده‌های میراث فرهنگی یا هرگونه چیز دیگری به مشکل بر خورد نکند که البته خدا را شکر سازمان های مردم نهاد ما میانه خوبی با این افراد دارند.

در کل اگر بخواهیم یک جمع‌بندی داشته باشیم بهتر است انجمن ها در ابتدا به رفع مشکلات درونی خود پرداخته و سپس مسئولیت‌های بزرگ را در دست گیرند زیرا ممکن است در ابتدای راه با موفقیت روبه رو شوند اما در ادامه با شکست. 

 البته ناگفته نماند در سال‌های اخیر فعالیت‌های مثبت به خصوص فعالیت‌های رسانه‌ای که این انجمن‌ها داشته‌اند باعث اتفاقات بسیار مثبتی بوده است و جای تشکر و قدردانی از افراد زحمت کش در این سازمان‌ها وجود دارد.

از تک تک افراد درون سازمان‌های مردم نهاد برای تلاش‌هایشان در زمینه پاسداری از میراث فرهنگی قدردانی کرده و روزهای خوبی را از خدا برایشان خواستارم.

گزارشی از خاطره انگیز ترین خیابان ایران:

$
0
0


چهارباغ، سر دوراهی بودن یا نبودن! 

 

خاطره‌انگیزترین خیابان ایران چشم به راه زندگی دوباره است. مترو گلویش را تراشیده و انبوه بناهای نورسته هویتش را بر باد فنا داده‌است. اما حالا رهانیدن دلگشاترین چهارباغ ایران از دود و آهن امید بی نشان شده است. چهارباغ اصفهان اولین خیابان طراحی‌شده با فضاهای متناسب شهری در ایران است؛ جایی که حالا دیگر گردشگران، آن را با بناهایی چون مدرسه چهارباغ و بازارچه بلند در میان ردیفی از بوتیک‌ها و پاساژها می‌شناسند و روزنامه‌نگاران از این محور تاریخی به عنوان اولین قربانی عبور مترو یاد می‌کنند.

 به گزارش معصومه شهباز در  CHN، طرح احیای چهارباغ با دورنمای تبدیل به یک محور پیاده با گذشت چهل سال هنوز اجرا نشده و مسئولان شهری معتقدند که بعد از ساخت مترو و تسهیل در حمل و نقل، در گام‌های بعدی خیابان چهارباغ به محور پیاده تبدیل می‌شود. این در حالی است که پروژه مترو سال‌ها اصفهان را چون کلاف سردرگمی در هم پیچانده است. تونل مترو در سال 87، بدون تایید سازمان میراث فرهنگی و بر خلاف مصوبه شورای عالی ترافیک از زیر چهارباغ عبور داده شد و بعد ازآن، عبور مترو از این مسیر منوط به تایید دانشگاه علم و صنعت تهران شد.


بنا به نظر کارشناسان تهیه‌کننده طرح چهارباغ، در بازنگری طرح تفضیلی اصفهان اگرچه ممکن است لرزش‌های ناشی از عملیات حفاری تونل و بهره‌برداری از آن ملموس نباشند اما در فرایندی چند ساله این لرزش‌ها منجر به آسیب‌های جدی برای سازه‌های تاریخی این محور می‌شود.

 اما در خصوص آنچه که از آن به عنوان طرح پیاده‌روسازی چهارباغ یاد می‌شود، ایجاد پارکینگ به قدر کافی، جزء اصلی‌ترین تمهیدات است. ایجاد دسترسی‌ها و خیابان‌های کمکی با فاصله‌های عرضی کم به پارکینگ‌های که نزدیک‌ترین موقعیت را به محور چهارباغ داشته باشند از مهمترین نیازهای اجرایی شدن طرح پیاد‌روسازی چهارباغ است. بدون شک نبود رضایت بازاریان و گردشگران در این خصوص، احیاء چهارباغ را دچار گره‌کوری می‌کند که تا چهل سال دیگر هم باز نمی‌شود. 

            

 مرگ چهارباغ با دخل و تصرف

«مهندس محمود درویش»، عضو انجمن "مفاخر معماری ایران" در مورد طرح پیاده‌رو سازی چهارباغ می‌گوید: «در اولین طرح جامع اصفهان که شرکت مشاور ارگانیک ارائه داد، پیاده‌رو سازی و احیاء چهارباغ مطرح شده بود. در این راستا خیابان‌های شمس‌آبادی و باغ‌گلدسته طراحی و اجرا شد اما بعد از گذشت سی سال به دلیل ساخت و سازهای بی‌رویه، این اقدام در بوته فراموشی است.»

 درویش بناهای خیابان چهارباغ را که بیشتر متعلق به دوره پهلوی‌اند، جزء کاراکتر بافت چهارباغ می‌داند و یادآور می‌شود: «اگر این ابنیه با دو ردیف راسته‌های بازار جایگزین شوند، این اتفاق خوبی برای چهارباغ نیست.»

 وی در ادامه می‌افزاید: «اگر طرح پیاده‌روسازی چهارباغ به همراه احیاء و بازسازی بناهای واجد ارزش تاریخی اجرا شود، می‌توانیم یکی از زیباترین خیابان‌های منطقه را داشته باشیم. بدیهی است اگر بتوانیم ساختار خیابان و مادی‌های آن را که حدود 70 سانتی‌متر زیر کف‌سازی فعلی چهارباغ قرار دارند نمایان کنیم، مقدار زیادی به ارزش تاریخی چهارباغ فعلی افزود می‌شود.»

 رییس انجمن "مهندسان معمار و شهرساز اصفهان" با اشاره به دخل و تصرف‌های مجریان طرح‌ها گفت: «در حال حاضر شرکت مشاور باوند مسئول تهیه طرح چهارباغ در بازنگری طرح تفضیلی اصفهان است. بعید به نظر می‌رسد طراحان و مشاوران چهارباغ تغییرات غیرعلمی برای بدنه‌سازی چهارباغ پیشنهاد دهند، اما وقتی طرح‌ها به دست دستگاه‌های اجرایی می‌افتد با دخل و تصرف آن و تصمیماتی که پشت درهای بسته گرفته می‌شود، طر‌ح‌ها آن گونه که باید اجرا نمی‌شوند.» 

         

 از ترافیک چهارباغ تا رویای پیاده‌رو شدن

در حال حاضر طرح تفضیلی اصفهان به صورت رسمی از اداره کل راه و شهرسازی به شهرداری ابلاغ شده ولی ضوابط آن هنوز ابلاغ نشده است.

 «مهندس مصطفی بهبهانی»، رییس سازمان نظام مهندسی اصفهان می‌گوید: «چهارباغ به عنوان محور تاریخی، از طرح‌های ویژه طرح تفضیلی اصفهان است. مشاوران و کارشناسان امر باید در قدم‌های کارشناسی به جزییات آن پرداخته و طرح چهارباغ را تهیه کنند.»

 این عضو شورای شهر، سیاست کلان مدیریت شهری را توسعه حمل و نقل عمومی می‌خواند و می‌گوید: «ما نمی‌توانیم همه تمهیدات را برای پارکینگ‌سازی در این محدوده مهیا کنیم و اصولا اعتقادی نداریم که در مرکز شهر پارکینگ ایجاد شود. اگر خط مترو راه بیافتد، قطعا بار ترافیک در این محدوده برداشته می‌شود.»

         

در عین حال «سید کریم داوودی»،  نایب رییس شورای شهراصفهان با بیان اینکه تا دو ماه آینده خیابان باغ‌گلدسته به طور کامل راه‌اندازی می‌شود، می‌گوید: «ادامه خیابان باغ‌گلدسته تا دو ماه آینده بازگشایی می‌شود و بعد از مطالعات کامل و تایید شورای عالی ترافیک به دنبال پیاده‌رو سازی چهارباغ هستیم.»

 پیش از این، خیابان شمس‌آبادی به عنوان کمکی خیابان چهارباغ در موازات آن احداث شده بود اما با صدور مجوز ساخت مجتمع‌های پزشکی چندین طبقه، دیری نپایید که این محور خود به یکی از مراکز ترافیک تبدیل شد.

 با این شواهد باید گفت تمهیدات لازم برای پیاده‌رو سازی چهارباغ که یکی از شرایط احیا آن محسوب می‌شود، تنها احداث خیابان باغ‌گلدسته نیست؛ بلکه این امر مستلزم ضوابط فنی برای ساخت و ساز نه تنها در بدنه چهارباغ بلکه در محوطه‌هایی بین چهارباغ تا خیابان شمس‌آبادی و خیابان باغ‌گلدسته است. 

         

 چهارباغ فرهنگی یا چهارباغ تجاری!

اما چهارباغ فراتر از محل آمد و شد سواره‌ها و پیاده‌ها، به سبب داشتن باغ‌های فرح‌بخش با کوشک‌های بی‌نظیر و سردرهای باشکوه، دارای کاربری تفریحی ـ گردشگری نیز بوده است. اما حالا با گذشت 433 سال از عمراین خیابان خاطره‌انگیز، باغ‌ها و سردرهایش ویران شدهاند و جای آن‌ها را بناهایی با کاربری‌ تجاری‌ ـ مسکونی گرفته است.

 مدرسه چهارباغ، بازارچه بلند، کاروان‌سرای عباسی از عناصری بودند که در دوره‌هایی متاخرتر از سال ساخت چهارباغ در این خیابان ساخته شدند.

 در حال حاضر از مجموع باغ‌ها و سردرهای دو سوی چهارباغ تنها باغ بلبل و ویرانه‌های سردر باغ خیمهگاه باقی مانده‌است. در بدنه شرقی چهارباغ، بعد از مدرسه چهارباغ با رواق‌های بلندی که حاشیه خیابان را مزین کرده‌اند، مجتمع تجاری سه طبقه‌ای به سمت دروازه دولت و سردر خیمه‌گاه در حال توسعه است.

 در آن سو، بدنه غربی چهارباغ نیز با ردیف طویلی از مغازه‌ها و پاساژهای بی‌قواره، چهره‌ای درهم و مشوش یافته‌است و در این میانه تنها بنایی که در بدنه غربی با بافت این خیابان تناسب دارد، بنای تاریخی «هتل جهان» است.

طرح احیا دولتخانه صفوی در دستور کار سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان است و بر اساس این طرح بدنه شرقی چهارباغ در غالب "مجتمع تجاری،فرهنگی چهارباغ عباسی" نوسازی شده است.

 طرح احیا بدنه شرقی چهارباغ نیز گرچه توسط کارشناسان میراث فرهنگی برای سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری تهیه شده و به تایید میراث فرهنگی هم رسیده اما بعد از اجرا شدن آن مورد انتقاد شدید کارشناسان قرار گرفت.

 عرصه طرح بدنه‌سازی شرقی چهارباغ حد فاصل بازار هنر تا دروازه دولت است. سازمان نوسازی و بهسازی اهداف این پروژه را احیا هویت تاریخی، فرهنگی محور چهارباغ عباسی، ساماندهی مشاغل شهری موجود در بدنه شرقی چهارباغ عباسی، ارایه الگوی معماری ایرانی ـ اسلامی در ترکیب با زیباترین محور تاریخی ایران و ارتقاء شان و منزلت محور چهارباغ و زمینه‌سازی برای جذب گردشگران اعلام کرده‌است.

 با عملیاتی شدن این طرح، ساختمان سه طبقه‌ای با نمای آجر مشتمل بر 107 باب مغازه در طبقه اول، 102 باب مغازه در طبقه همکف و 85 باب مغازه در زیر زمین بوجود می‌آید. کارشناسان معتقد‌اند این راسته بازار هیچ سنخیتی با بافت و هویت واقعی چهارباغ ندارد.  

         

 «حسین جعفری »، رئیس سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اما در این خصوص می‌گوید : «این طرح در حدود 40 سال بلاتکلیف بود. در نهایت کارشناسانی از سازمان میراث فرهنگی انتخاب شدند و طرح بدنه سازی چهارباغ تدوین شد و زیر نظر کمیته ویژه میراث و شهرداری بررسی و به تایید سازمان میراث فرهنگی کشور رسید.»

وی در خصوص احیا سر در هشت بهشت و سر در خیمه‌گاه می‌گوید: «آنچه که به عنوان سردر هشت بهشت ساخته شده موقتی بوده و هر زمان به مستندات تاریخی در خصوص طرح آن برسیم، طرح اصلی با بررسی‌های بیشتر احیا می‌شود. طرح سردر خیمه‌گاه نیز در سازمان میراث فرهنگی است که مطابق با آن این سردر احیاء می‌شود.»

 اما در این میان نکته‌ای که نمی‌توان دور از نظر داشت ظرف محدود اجرایی سازمان میراث فرهنگی با بودجه‌های ناچیز است. عرصه‌های تاریخی هویتشان را از سویی در ناهمسویی سازمان میراث فرهنگی و شهرداری از دست می‌دهند و از سویی دیگر با شانه خالی کردن سازمان میراث فرهنگی از مسئولیت‌هایش، شهرداری به ناچار برای سامان دادن اوضاع ظاهری شهر به فکر چاره می‌افتد.

برگرفته از خبرگزاری میراث فرهنگی- عکس و گزارش از معصومه شهباز

 

 


به فرخندگی 7 آبان روز جهانی کورش بزرگ

$
0
0



کتاب شناخت: «کورش بزرگ»،  نوشته نویسنده عرب صابر صالح زغلول

کورش الأکبر

"مؤسس الدولة الفارسیة وأبو إیران؛ حیاته و فتوحاته وهل هو ذوالقرنین"

تالیف: صالح صابر زغلول  

الناشر: دار الکتاب العربی للنشر و التوزیع - القاهرة

تاریخ النشر: 14/03/2011

عدد الصفحات: 327 صفحة

الطبعة: 1   

مجلدات: 1    

 یحتوی على: صور/ رسوم  

یقول کورش فی نقوشه التاریخیة بعد أن مکن الله له فی الأرض و إعطاء کنوز المخابئ: "الآن و بما أننی وضعت تاج مملکة الفرس، و بابل، و أمم الاتجاهات الأربعة علی رأسی بمساعدة أهورا مازدا "الله"، أعلن بأننی سأحترم تقالید، و عادات و أدیان أمم إمبراطوریتی، ولن ادع أیاً من حکامی و أتباعی، أن ستصغرونها أو یهینوها، مادمت أنا حیاً. و من الآن فصاعدا، لن افرض حکمی علی أیة امة. فالجمیع حر بقبوله، أو رفضه". و یبرر مایکل هارت اختیاره لکورش واحداً من المائة العظماء و أعظمهم محمد "صلی الله علیه وسلم" بقوله: "وعظمة کورش لاترجع فقط إلی معارکه الضخمة ولا إلی توحید هذه الدول المتنافرة. إنما ترجع أهمیته إلی أن إنجازاته کانت نقطة تحول فی التاریخ السیاسی للعالم القدیم، و لذلک فهو واحد من الذین غیرو مجرى التاریخ". لقد کان کورش الحاکم العادل المتسامح ولا یزال مثلاً أعلی للکثیر من حکام و قادة العالم القدیم و الحدیث و خاصة فی الغرب لذلک ستعرف فی هذا الکتاب لماذا زار الإسکندر الأکبر قبر کورش فی فارس و لماذا کان الرئیس الأمریکی توماس جفرسون یحتفظ بنسختین من کتاب "سیرة کورش وأخلاقه" و لماذا قال الرئیس الأمریکی ترومان "أنا کورش أنا کورش"، کما ستکتشف أنه فی عصر کبار المؤرخین الیونانین مثل هیرودوت وزینوفون و أیضاً کبار الشعراء کهومیروس کان العداء شدیداً بین بلاد الیونان و بلاد فارس فکان من الطبیعی ان ینسب کتاب الیونان للفاتحین الفرس کل نقیصة بل یحولوا الفضائل إلی نقائص ولکن کان الأمر مختلفاً بالنسبة لکورش الأکبر الذی یصف فی أحد نقوشه أنه "الذی وفقه إله السماوات للحکم بالعدل والحق" وأنه "طاهر وصالح القلب والید" بالتأکید هذا الوصف هو الفخر ولکنه کان عن حق. اقرأ هذا الکتاب لتعرف أیضاً لماذا "کورش الیهود هو المحرر الموعود، کورش النصارى هو مسیح الحیارى، کورش المسلمین هو ذو القرنین".

 


مقدمة
کورش الأکبر (599ق.م-530 ق.م)
مؤسس الدولة الفارسیة و أبو ایران
أصل اسم کورش
الدولة 546-330 ق.م
کورش وأثره
کورش محرر الیهود
کورش والیهود تسامح ولیس حب 
هل کورش هو ذو القرنین ؟
قصة هذا الکتاب
کورش وأثره فى الحضارة الشرقیة والغربیة 
خدعة کورش
کورش فى قائمة العظماء المائة 
لماذا هیرودوت وزینوفون
شخصیة هیرودوت وشخصیة زینوفون
مصداقیة هیرودوت وزینوفون

الفصل الأول
کورش میلاد عجیب و صبا غریب
مولد کورش
قصة مندان و حلم استیاجس الأول
حلم استیاجس الثانى
هارباجوس و أوامر الملک بقتل کورش
محنة هارباجوس و مشاورة زوجته
الراعى
زوجة الراعى تنقذ کورش الرضیع
ندم استیاجس 
کورش ملک بین الأولاد
استدعاء کورش الى حضرة استیاجس 
دهشة استیاجس و اکتشاف الحقیقة
اختلاط مشاعر استیاجس
استیاجس یعاقب هارباجوس
مقابلة وحدیث بین استیاجس وهارباجوس
خداع استیاجس لهارباجوس 
الانتقام الرهیب
حیرة استیاجس واستشارة العرافین 
انطلاق کورش الى فارس
کورش القاضى و عقابه
صفات کورش الخلقیة والأخلاقیة

الفصل الثانى
زیارة کورش لجده استیاجس فى میدیا 
استیاجس یدعو کورش لزیارته
تجدید لذات الحیاة بمشارکة الأطفال
فطنة کورش فى أول لقاء مع جده الملک
عادات أهل فارس وأهل میدیا 
حامل الکأس الساسانى ومهاراته 
عودة مندان إلى فارس وبقاء کورش
نمو مهارات کورش فى العقل والجسم 
رحلات صید الحیوانات البریة

الفصل الثالث
کورش الأکبر على عرش فارس و میدیا
کورش طموح وفتوح وتمکین فى الأرض
هارباجوس یخطط للإنتقام 
حالة بلاد فارس 
مراسلات سریة بین هارباجوس وکورش 
خطة هارباجوس وخدعة کورش 
المعرکة وانشقاق هارباجوس 
لقاء استیاجس و هارباجوس

الفصل الرابع
کورش و کروسوس و فتح لیدیا
کروسوس حاکم لیدیا و أغنى ملوک العالم
الملک میداس ونهر الذهب 
کروسوس و صولون الحکیم
أبناء کروسوس الاثنین 
وصول أدراتوس 
مقتل أتیس على ید أدراتوس 
کورش ینطلق نحو لیدیا 
نهر هالیز 
طبیعة العرافین أو الکهنة أو الوسطاء الروحیین 
معبد دلفى
کهنة دودونا 
طریقة الحصول على الردود فى دودونا 
کاهن آمون بواحة سیوه
کروسوس یعتمد على کاهن دلفى
صانعة الخبز
الأسئلة وردود الکهنة
هل الکهنة دجالون محتالون
فتح لیدیا کروسوس وکورش وجها لوجه
أسباب غزو کروسوس لمیدیا 
استعدادات کروسوس
مسیرة الجیش ومهارة طالیس الریاضیة
تقدم کورش 
المخابرات ومعرکة غیر حاسمة 
کورش ذو العبقریة الحربیة 
کروسوس صدیق لکورش

الفصل الخامس
فتح بابل
کورش یقهر بیلشاصر و یحرر الیهود
بابل أعظم مدن العالم و أجملها
حدائق بابل المعلقة
خطط کورش للهجوم على بابل
ثورة وتمرد فى لیدیا 
بیلشاصر والکتابة الغامضة على الحائط 
الرمز فى شخصیة بیلشاصر
بیلشاصر فى میزان الله و میزان الناس
قصة بیلشاصر فى الکتاب المقدس
عودة الیهود من السبى البابلى
ارمیا النبى وتوغل نبوخذ نصر 
الهدف الحقیقى من قرار کورش بعودة الیهود

الفصل السادس
حملة کورش على الآشوریین
قصة بانثیا الأسیرة الجمیلة
کورش یرفض رؤیة بانثیا 
کرم کورش
خطة کورش العبقریة 
بانثیا تشعر بالذنب
ابرادیتس القائد الآشورى العظیم و تحالف مع کورش
کورش القائد العظیم والحاکم العادل

الفصل السابع
حرب کورش للماسیجیتس السکیثیین
کورش مات مقتولا أم على فراشه
کورش عند بحر قزوین لحرب السکیثیین
زوجة کورش وأبناءه 
الماسیجیتس والملکة تومیریس 
خطة کورش الأولى و قوم لا یفقهون قولا
کورش یصل إلى اراکسیس وتحذیر من تومیریس
مجلس الحرب وخطة کروسوس
نصیحة کروسوس لکورش
تشاؤم کورش وحلمه بداریوس الأکبر
مسیرة کورش إلى بلاد الملکة 
رغبة تومیریس فى أمان ابنها 
رسالة صلح من تومیریس إلى کورش
احساس سبارجابیز بالإهانة وانتحاره
حزن وغضب تومیریس والمعرکة الکبرى
هزیمة کورش وذبحه
هل مات کورش على فراشه
قبر کورش
خطط لإغراق قبر کورش الأکبر

الفصل الثامن
نشأة فارس وخلاصة فتوحات کورش
الإمبراطوریة
کورش الأکبر ( فترة حکمه559 ــ 530 ق . م)
قمبیز الثانى ( 530 ـــ 522 ق . م )

الفصل التاسع
کورش الیهود المحرر الموعود
الرئیس الأمریکى ترومان : أنا کورش أنا کورش
کورش المتسامح الموعود لیس خاص بالیهود
القدس عربیة عبر التاریخ
ما هو الهیکل؟
هل الهیکل موجود حالیاً
قصة السبى البابلى
من هو نبوخذ نصر
نبوخذ نصر الیهود والنصارى 
نبوخذ نصر الملک المجنون
صدقیا آخر ملوک یهوذا
عصر السبى البابلى
العودة من السبی وکورش المنقذ الموعود
العودة الأولی علی ید زربابل 


الفصل العاشر
کورش النصارى مسیح الحیارى
کورش النصارى رمز للمسیح
الحاخام موسى بن میمون و یسوع الناصرى
کورش فى سفر إشعیاء هو المسیح
قصة کورش بمفهوم مسیحى 
کورشمن هو
کورشواسمه
کورشولقبه 
کورشوقوته
کورشوثروته
کورشورسالته 

الفصل الحادى عشر
کورش المسلمین هو ذو القرنین
علماء المسلمین وأسفار أهل الکتاب
عقیدة کورش الدینیة
شریعة کورش من نقوشه
الحق ما شهدت به الأعداء
کورش والعفو عند المقدرة
أهل فارس وزرادشت
کورش الأکبر ذوالقرنین
یأجوج ومأجوج
کورش والاسکندر الکبش ذوالقرنین والتًیس العافى
کورش والاکتشافات الحدیثة
غروب فى عین حمئة وقوم لیس لهم من الشمس سترا
مفسروا القرآن وذو القرنین
الشیخ الشعراوى ذو القرنین هو کورش
ابن عاشور ذو القرنین هو صاحب سور الصین العظیم
القاسمى ومحاسن التأویل فى ذو القرنین
کاتب سعودى ذو القرنین هو صاحب سور الصین
سید قطب ذو القرنین أقرب لابن أفریقش
سبب نزول آیات ذو القرنین
ذو القرنین فى مفاتیح الغیب للرازى
أبو شهبة یفند معظم الآراء
ومن هو ذو القرنین ؟ 


الفصل الثانى عشر
أبو الکلام آزاد بین کورش وذو القرنین
سیرة أبو الکلام آزاد
العصیان المدنى
محمد الغزالى وآزاد 
خطبة الزعیم الهندى أبو الکلام آزادأمام المحکمة الانجلیزى
شخصیة ذى القرنین المذکورة فى القرآن
خصائص ذى القرنین فى القرآن 
حیرة المفسرین 
تاریخ الیهود القومى وتصور شخصیة ذى القرنین 
نبوءات إشعیا وإرمیا 
تخیل الیهود القومى وانتظارهم المنقذ 
النبوءات الیهودیة والإمبراطور کورش 
العثور علی تمثال کورش الحجرى 
الأدوار الثلاثة لتاریخ إیران 
مأخذ أحوال کورش
سلف کورش وخلفه 
حدیث القرآن والتاریخ عن کورش
المهمة الثالثة الشمالیة وسد یأجوج ومأجوج 
أوصاف ذى القرنین الأخلاقیة فى القرآن 
خصائص کورش العامة 
اعتراف المؤرخین العصریین 
مزدیسنا أى الدین الزردشتى 
کتابات دارایوش 
تأخر مزدیسنا وتحریفه وامتزاجه بغیره 
الإسلام والزردشتیون 
سد یأجوج ومأجوج
الأدوار السبعــة لخروج یأجوج 
جدار دربند الحجرى وباب الأبواب
نسبة الجدار إلى الاسکندر والأشکال التاریخى 
ملخص بحث أبو الکلام عن کورش و ذى القرنین

پرداخت روشمند دستمزدها در دوران هخامنشی

$
0
0



نظام پرداختِ دستمزدها در دستگاهِ اداریِ هخامنشیان

مهندس یاغش کاظمی

 

"هاید ماری کخ" در فصل سوّم از کتابِ «از زبان داریوش» بحثی جالب در خصوص وضعیتِ دستمزدها در عهدِ هخامنشی بر پایه الواح "تختِ جمشید" دارد:«مزدِ کارگران عمدتاً بصورت جنسی پرداخت میشد و پایه ی اصلی محاسبه ی آن "جو"، و حداقل مزد یک مرد، 30 دقه (لیتر) جو در ماه بود ـ ـ ـ ـ روزانه یک دقه.» ولی این، همه استنتاج ِ "کخ" نیست؛ و نیمه بیان کردن ِ سخن اش، مانندِ گفتن ِ "لا اله" است بدونِ ذکر ِ "الا الله".

"کخ" در ادامه پژوهش اش چنین می‌آوَرد: «به جز این 30 لیتر جو در ماه (که حقوق پایه ی حداقل بود)، همه کارگران به عناوین و مناسبت‌های گوناگون، "اضافه درآمد" داشتند ـ ـ ـ ـ به طور منظم، هر دو ماه یک‌بار، یک لیتر جو و نیم لیتر شراب یا آب جو برای هر نفر؛ و یک بز یا گوسفند برای هر 30 نفر در ماه داده میشد. به این مقدار، باید دستمزد ویژه ای را که دیوان اداری به نام "کمک شاهانه" (عبارت از یک لیتر آردِ جوی اعلا و یا یک لیتر جوانه ی خشکِ جو در هر سه ماه + شراب ترش) به کارگران می‌داد، افزود. در میان "کمک‌های شاهانه" گاهی به میوه هم برمی‌خوریم. برای نمونه شماری از کارگران، ماهانه یک لیتر انجیر و برخی یک-سوم لیتر گردو گرفته‌اند. علاوه بر این اضافه پرداخت های همیشگی، پرداختی وجود داشت که به آن "پیش کشی" می‌گفتند. مثلاً زائوها 5 ماهِ تمام حقوق ویژه‌ای می‌گرفتند ـ ـ ـ برای نوزاد پسر، ماهانه یک کوزه 10 لیتری شراب یا آب جو، 20 لیتر جو، گندم و گاه آرد؛ و برای نوزاد دختر، نصف این مقدار پرداخت می‌شد. کارگران همچنین برای انجام کارهای سخت، با احتسابِ ضریبِ سختیِ کار، اضافه دستمزد دریافت می‌کرده اند. این پرداخت‌ها و اضافه‌پرداخت‌های مربوطه، فقط شامل کارگران و خدمتکاران ساده ـ بدون مهارت ـ می‌شد و اگر کسی می‌توانست مهارت خود را در کار بالا برد، میزان حقوق بیشتری دریافت می‌کرد؛ مثلاً در یک لوحه، کارگری 40 لیتر جویِ ماهانه (به جای 30 لیترِ نُرم) دریافت کرده است.

اسناد، نشان می‌دهد که مرد و زن برای انجام کارهایِ واحد و یکسان، مزدی برابر می‌گرفته اند. از بالاترین حقوق‌ها را بانوان مدیر و سرپرست دریافت می‌کرده‌اند ـ ـ ـ 50 لیتر جو در ماه + 30 لیتر شراب + یک-سوّم یک بز یا گوسفند.

به این ترتیب، امکان طبقه-بندیِ حقوق، بسیار متنوع بود و مجموعاً میتوان چنین برداشت کرد که نظام دیوانی هخامنشی میکوشید تا هرکس به اندازه ی کاری که انجام میدهد، مزد بگیرد. حقوقهای سازمانی ِ بالاتر مشتمل بر ماهانه 60 لیتر جو و 30 لیتر شراب میشد. کارمندی که "پیشکار کشاورزی" نامیده شده، ماهانه 60 تا 80 لیتر جو + یک و نیم بز/گوسفند حقوق داشت و حقوق کارمندان سرپرست خزانه و کارمندان ناظر هر کدام ماهانه 90 لیتر جو + 60 لیتر شراب + سه رأس بز/گوسفند بود. در الواح، جایی هم به جیره ی ساتراپ (حاکم- استاندار) هندوستان اشاره شده ـ ـ ـ 2100 لیتر جویِ ماهانه + 900 لیتر شراب. همه ی جیره ی این دست بلندپایگان و نیز  کارمندان رده بالا، مصرف شخصی آنها نبوده است و بخشی از آن ذخیره و انبار میشده و بخشی هم در بازار به فروش میرسیده است.

الواح "تخت جمشید" مربوط به زمان حکومت "خشیارشا" و حکومت "اردشیر اوّل"، اغلب از پرداخت نقره به کارگران (به جایِ پرداختِ حقوق بصورت جنسی) گواهی میدهد. پرداخت نقدی قطعاً مورد استقبال کارگران قرار گرفت، چون میتوانستند کالای مورد علاقه ی خود را خریداری نمایند. هر خانواده ای برای خود باغچه و زمینی داشته و محتمل است که بذر مورد نیاز برای کاشت را نیز از حکومت دریافت میکرده اند. برای نمونه، در یکی از لوح ها، قید شده که گروهی کارگر، 90 لیتر بذر جو گرفته اند. اشارات زیادی در دست است که کارگران، خود نیز صاحب احشام بوده اند. در صورت کافی نبودن مرتع برای تغذیه ی بز و گوسفند و ماکیان، از طرف دستگاه اداری به کارکنان جیره ی علوفه داده میشد. به این ترتیب، پرورش حیوانات در چارچوبی معین، بخشی از مخارج کارگران را تأمین میکرد.

همچنین در برخی نقاط، به کارگران ناهار میدادند. مثلاً در "خزانه"، آشپزهایِ زن برای نهار کارگران، غذایِ عمومی میپختند. بنابراین غذای ِ روزانه را هم باید به میزان حقوق افزود. پیوسته کوشش میشد تا به عناوین مختلف، دریافت-کنندگانِ حداقل دستمزد، با اضافه-پرداختهایی تأمین شوند و حداقل حقوق از آنچه در بین النهرین پیش از آن پرداخت می‌شد، بالاتر بود. در زمان داریوش، کمکهای پراکنده ی دولتی را نیز باید بر حقوق کارگران افزود. علاوه بر حق عیال و اولاد، زندگی این خانواده ها با کاشت و برداشت، پرورش ماکیان و درچارچوبی معین، با نگهداری بز و گوسفند تأمین میشد. هزینه ی لباس هم میتوانست بر عهده ی دربار باشد. به استناد اسناد، در کارگاه های شاهی ِ "خزانه"، به جز لباس های مجلل، لباسهای کاملاً معمولی نیز دوخته میشد که به احتمال زیاد مورد مصرف کارگران و کارکنان بود.

در کنار مردمی که در خدمت دولت بودند، بی شمار پیشه وران و بازرگانان آزاد و همچنین کشاورزان و مالکین بزرگ نیز قرار داشتند که به سهم خود از خدمتکاران خاص استفاده میکردند.»


پی‌نوشت:

پیش از این، در اینجا، اشاره داشته ام که  سرکار خانم "لیلا کوچکی کیا"  پژوهش ارزنده ای در ارتباط با الواح خشتی ِ تخت جمشید دارند و طی ِ رساله ای، جدولی از "نام و شغل ِ افراد"، "نوع ِ کالا"، و "مکانِ جغرافیایی" ارائه نموده اند.  لینک دانلودِ جدول 

با نگاهی دقیق به جدول ِ مذکور -در نام ِ افراد دریافت کننده ی دستمزدها- دانسته میشود که مثلاً در ردیف های 85 و 87 و 91 و 346  نام یک کارگر، همزمان در چند لوح ِ مختلف ذکر شده، و کالاهای مختلفی را به عنوان دستمزد دریافت کرده است. بنابراین، سطحی نگری خواهد بود اگر که در یک لوح خشتی، دستمزد کارگری را صرفاً "جو" نوشته اند، همان یک لوح را تعیین کننده ی کل دستمزد آن فرد دانسته، و چنین برداشت نمود که هیچ کالای دیگری را همزمان دریافت نمیکرده است. کاملاً ممکن بوده که یک کارگر، ماهانه کالاهای متنوعی دریافت کند و حساب آن ها نه در یک لوح واحد، که در شماری از الواح مضبوط باشد.


منبع:

"از زبان داریوش"، نوشته ی "هاید ماری کخ"، ترجمه ی "پرویز رجبی"، نشر کارنگ، چاپ سیزدهم، آبان 1387، ص 60-70.


خاستگاه: تارنگار از این اوستا

 

چه کسانی مساجد را مرمت می کنند؟

$
0
0


بهشت فیروزه‌ای در نقش جهان

کتیبه‌هایی که مرمت آثار تاریخی را سفارش می کنند! 

ایران‌نامه- مهدی فقیهی: مسجد جامع عباسی از جمله آثاری است که  با برخورداری از معماری اصیل و بی مانند همواره به عنوان یکی از باشکوه‌ترین مساجد ایرانی عصر صفوی مطرح بوده است. بنای مذکور که با اسامی دیگری هم‌چون مسجد شاه، مهدیه و سلطانی نیز شناخته می‌شود، در زمان شاه عباس اول و توسط استاد معمار «علی اکبر اصفهانی» در فاصله سال‌های 1020 (ه.ق) تا سال 1025 (ه.ق) به سبک و سیاق چهار ایوانی، ساخته شد. در ابتدای ورود به مسجد، سردری را مشاهده می‌کنیم که با استفاده از آرایه‌ها و کتیبه‌های کاشی‌کاری تزئین‌شده، هر فرد صاحب ذوقی را به درون بنا فرامی‌خواند. در بخش‌های داخلی نیز مجموعه‌های مختلفی با معماری پرکار و دیدنی مشاهده می‌گردد که در زمان جانشینان شاه عباس اول خصوصاً شاه‌صفی، شاه عباس دوم و شاه سلیمان تا سال 1077 (ه.ق) به انجام رسیده‌اند. از بخش‌های مهم این اثر ماندگار گنبدخانه عظیم 54 متری و مناره‌های رفیع 48 متری است که به همراه صحن وسیع مرکزی، دو مدرسه جانبی سلیمانیه و ناصریه، ایوان‌های چهارسوی بنا و شبستان‌ها و رواق‌های فصلی همچنین محراب و منبر نفیسی از سنگ مرمر است که زینت‌بخش این اثر جاودانه شده‌اند.  آنچه که در این بنا  قابل ذکر و توجه می باشد وجود کتیبه‌های متعددی است که با مضامین مختلفی نظیر آیات قرآن، احادیث و برخی فرامین حکومتی با خط خوش اساتیدی چون عبدالباقی تبریزی، محمدرضا امامی، محمد صالح اصفهانی، علیرضا عباسی، ادیب محبی، محمد غنی و محمد شریف شیرازی به نگارش درآمده‌اند.

کتیبه‌های یاد شده که همگی بر بدنه فیروز فام سفالینه‌های لعاب‌دار طرح‌اندازی شده‌اند، دربردارنده تعدادی از آیات قرانی و احادیث مذهبی می‌باشند که با روح معنوی متجلی در مسجد سازگار بوده  و مسلمانان را به امور خیر و باقی و صالحات دعوت می‌نمایند. از آن جمله این کتیبه‌ها هشت لوحه کوچک است که بر دو بدنه کاشی‌کاری شده طرفین سر در ورودی، به خط مشکی بر زمینه فیروزه‌ای خوش رنگ نگاشته شده‌اند.  

ترجمه این کتیبه‌ها در زیر آورده می‌شود: «خداوند تبارک تعالی فرمود همانا مرمت می کند مساجد خدا را کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و نماز به پای می دارد و زکات می‌دهد و نمی‌ترسد جز از خدا پس شاید آنان از هدایت شدگان باشند.»

 در ادامه همین کتیبه روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده که فرموده: «اگر مردی را دیدید که مسجدی را مرمت می‌کند بدانید که او از اهل ایمان است.»

جدای از کتیبه‌های یاد شده در الواح و خطوط جلوخان همین سردر نیز به خط ثلث زرد رنگ بر زمینه کاشی خشت لاجوردی ابتدا نقل معروف پیامبر که «من شهر علم هستم و علی در آن» است، آورده شده و بر دو جانب شرقی و غربی سر در به خط نستعلیق معرق سفید بر زمینه کاشی لاجوردی دو بیت شعر به خط عربی منقور که ترجمه آن معنی زیر را را به دست می دهد: «صدا بزن علی را که مظهر شگفتی هاست و می بینی که او کمکی است برای تو در سختی ها» و «او هر هّم و غمی را از بین می‌برد تصدیق می نماید پیامبری تو را ای محمد و ولایت تو را یا علی»

نویسنده کتیبه اخیر، شخصی است که ادیب مجلسی نام دارد، علاوه بر  این کتیبه، در نمای خارجی سردر مسجد شاه که به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی نوشته شده شرح زیرآمده است: «خداوند بلند مرتبه فرمودند مسجدی که از روز اول بر پایه تقوا بنا گردد سزاوارتر است برای تو که در آن اقامه نماز کنی. در آن مسجد مردان پاکی هستند که دوست دارند تهذیب نفس کنند و خداوند مردان پاک را دوست دارد. از ابن عباس رضی الله عنه نقل است که رسول خدا فرمود: همانا علی وصی و جانشین من است و فاطمه همسر او سرور بانوان جهان و دختر من است و حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند. هر کس از آن ها حمایت کند، به درستی که از من حمایت کرده و هر کس با آنان دشمنی کند به درستی که با من دشمنی کرده و هر کس به آنان کمک کند در واقع به من کمک کرده و هر کس به آن ها ظلم و ستم کند مثل این است که به من ظلم کرده باشد. هر کس به آن ها احسان کند به درستی که به من احسان کرده و هر کس با آنان اتصال داشته باشد به خداوند وصل شده است. هر کس با آنان قطع رابطه کند در واقع از خدا قطع ارتباط  کرده و هرکس به آن ها یاری کند خدا او را پیروز می گرداند. خار می شود هر کس که آن ها را خار کند. خدایا هر کس که برای او از اولیا و پیامبرانت واهل بیت آنها، سند گران بهایی دارد پس علی و فاطمه و حسن و حسین اهل بیت (نزدیکان من ) و مورد اطمینان من هستند پس همه زشتی و ناپاکی را از آن ها دور کن و آنان را به بهترین وجه تمیز گردان.

نگاهی به تاریخچه اردوی عمران ملی

$
0
0


اردوهای عمران ملی در اصفهان

 ایران‌نامه- شاهین سپنتا: اردوهای عمران ملی، از تابستان سال 1353 خورشیدی تا 1357 خورشیدی زیر نظر نخست‌وزیر وقت با هدف پرکردن اوقات فراغت دانشجویان و هنرجویان در طول مدت تعطیلات تابستان و آشنایی آنان با واقعیت‌های طبیعی و اجتماعی روستاها و ایجاد حس مسؤولیت در آنها و مشارکت در عمران و آبادانی میهن عزیزمان، در استان‌های مختلف کشور برگذار می‌شد.

در آن سال‌ها، بین دانشجویان و هنرجویان برای رفتن به اردوی عمران ملی رقابت زیادی بود که بر اساس سهمیه هر استان، به صورت سراسری از طریق ستاد این اردوها برنامه‌ریزی می‌شد و تعدادی از متقاضیان، امکان شرکت در اردو را می‌یافتند.

به این ترتیب که در تعطیلات تابستان، دانشجویان دختر و پسر پس از گروه‌بندی جداگانه و دریافت اطلاعات لازم برای آشنایی بیشتر با اهداف اردوی عمران ملی، به اردوگاه که معمولا در محل یکی از مدارس روستایی بود، منتقل می‌شدند.

طبق برنامه، پس از انجام مراسم صبحگاه و نیایش بامدادی و صرف صبحانه، سر ساعت 8 صبح هر دانشجو سر کار خود می‌رفت و پس از انجام وظایف، سر ساعت یازده و نیم بازمی‌گشت. پس از صرف ناهار طبق برنامه تنظیمی استانداری و استراحت، نوبت کار بعدازظهر فرامی‌رسید. بعدازظهرها، یک روز در میان، دانشجویان به کار می‌پرداختند و یا فعالیت‌های فوق‌برنامه مثل تماشای فیلم در سینمای سیار، گلگشت گروهی، ورزش، بازی‌های گروهی، نمایش، سرود و موسیقی، مشاعره و شب شعر داشتند. گاهی هم آنان را برای بازدید از مراکز صنعتی و تفریحی به سایر شهرهای استان می‌بردند.

         

از همان روز نخست، کارها بر اساس رشته تحصیلی دانشجویان یا هنرجویان تقسیم می‌شد. برای نمونه کسانی که دانشجوی رشته‌های فنی ساختمان و تأسیسات بودند، یک مدرسه روستایی برای استفاده دانش آموزان روستاهای منطقه احداث می‌کردند؛ یا برخی دانشجویان در گروه آموزشی دبستان روستا فعال شده و برای دانش‌آموزان کلاس‌های تقویتی تابستانه برگذار می‌کردند و به تقویت بنیان‌های علمی دانش‌آموزان روستایی مشغول بودند.

به استناد اسناد و مدارک موجود، خدماتی که دانشجویان در اردوهای عمران ملی به هموطنان روستایی خود ارائه می‌دادند، بسیار متنوع و عبارت بود از : ساخت مدرسه، تعمیر ساختمان‌های مدارس شامل بام اندود،‌ حصار کشی، گچ‌کاری،‌ تسطیح حیاط مدرسه، ساخت کتابخانه، ساخت حمام و سرویس بهداشتی، راهسازی و احداث پُل، لای‌روبی و ‌مرمت قنات‌ها، پاک‌سازی محیط زیست، پلاک کوبی درختان، بررسی و شناسایی آثار تاریخی و میراث فرهنگی روستایی و مرمت آنها، سرشماری روستایی، پلاک‌کوبی خانه‌ها و کوچه‌ها و خیابان‌ها، تعمیر مساجد و معابد، واکسیناسیون، آموزش برنامه تنظیم خانواده، احداث درمانگاه، خدمات بهداشتی و پزشکی در درمانگاه‌ها، مشارکت در صدور شناسنامه‌های بهداشتی، خدمات دامپزشکی و دامپروری، همکاری با اداره نیرو در تامین برق روستایی، تامین سوخت، احداث زمین ورزش، احداث غسالخانه، لوله‌کشی و آب‌رسانی و سالم‌سازی منابع آب روستایی، ترویج و مشارکت در کشاورزی، سوادآموزی به روستاییان، آموزش مهارت و پیشه‌های مختلف همچون جوشکاری، برق‌کشی، نجاری، مکانیکی، لوله‌کشی و غیره به روستاییان، تعمیر یا احداث خانه‌های فرهنگ روستایی، شرکت در برنامه‌های آموزشی و هنری و فرهنگی.

         

تصاویری تاکنون منتشر نشده از اردوهای عمران ملی در اصفهان


نکته مهم و قابل توجه این که، به دانشجویان شرکت کننده در اردوی عمران ملی افزون بر غذا و مکان اقامت رایگان در طول مدت تعطیلات تابستان، ‌دستمزد کافی هم پرداخت ‌می‌شد که برای هزینه تحصیلی یک سال هر دانشجو کافی بود.

اردوهای عمران ملی اصفهان در مناطق روستایی اردستان، حبیب آباد، خوانسار، داران، درچه، دهاقان، سد شاه‌عباس کبیر (زاینده رود) سمیرم، شاهین شهر، شاهکوه، شهرضا، فریدون‌شهر، فلاورجان، کبوتر آباد، کوهپایه، گوگد، مبارکه، میمه، نایین، نطنز، نجف آباد، و همایون‌شهر برگذار می‌شد. 

این اردوها با همکاری دستگاه‌های مختلف از جمله اداره کل آموزش و پرورش استان، سازمان پیشاهنگی استان، دانش‌سرای راهنمایی تحصیلی استان، هنرستان هنرهای زیبا، اداره کل تعاون و امور روستاها، اداره کل کشاورزی، اداره کل تربیت بدنی، کاخ جوانان و نهادهای دیگر، زیر نظر استانداری برپا می‌شد.

 گفتنی است که پس از به پایان رسیدن هر اردو، گزارش کاملی از تمام مراحل اردو با ذکر جزئیات دقیق توسط سرپرستان تهیه و در نشریه اردوهای عمران عملی منتشر می‌شد.

به دلیل موفقیت بالای اردوهای عمران ملی، پس از انقلاب نیز مسئولان وقت تصمیم گرفتند همان برنامه‌ها را با اندک تغییرات و نام جایگزین ادامه دهند. از این روی مقرر شد که این اردوها با نام جدید «اردوهای جهاد سازندگی» هر ساله در تعطیلات تابستان و عید نوروز با حضور دانشجویان و طلاب در مناطق دورافتاده و محروم روستایی برگذار شود.

به این منظور، برای نخستین بار بعد از انقلاب، طرح اعزام گروه‌های ۱۰ نفره دانشجویی به مناطق محروم با پیشنهاد یکی از اعضای هیات علمی دانشکده فنی دانشگاه تهران، مطرح شد. طرح تشکیل نهاد دانشجویی برای کمک‌رسانی به مناطق محروم و دورافتاده از جمله در کردستان، سیستان و بلوچستان، گنبد و ترکمن صحرا، مسجد سلیمان، خوزستان، و چهارمحال و بختیاری با استفاده از امکانات ارتش در جلسه جمعی از دانشجویان و استادان دانشگاه‌های پلی تکنیک، صنعتی آریامهر، دانشگاه تهران، دانشگاه ملی و دانشگاه علم و صنعت ایران با حضور نخست وزیر وقت مهدی بازرگان مطرح شد.

نخستین گروه‌های دانشجویان و طلاب تا تاریخ ۱۵ اسفندماه  ۱۳۵۷به این مناطق اعزام شدند و به مدت سه ماه در این مناطق فعالیت کردند. البته این گروه‌ها افزون بر جنبه‌های عمرانی به امور سیاسی و مذهبی و تبلیغات انقلابی نیز مشغول بودند تا این که در ۲۷ خردادماه  ۱۳۵۸، فرمان تشکیل جهاد سازندگی رسما صادر شد ولی با تبدیل نهضت جهاد سازندگی به وزارتخانه در سال 1362، در عمل آن حرکت مردمی و داوطلبانه که بر بنیان اردوهای دانشجویی عمران ملی شکل گرفته بود و استادن دانشگاه‌ها با توجه به نتایج مثبت آن، خواستار استمرار فعالیت آن پس از انقلاب شدند، در حد یک وزارتخانه با کارمندان حقوق‌بگیر از دولت تنزل پیدا کرد و رفته رفته از اهداف و آرمان‌های خود بازماند. 

سالمندان را ارج نهیم: 2

$
0
0


خانه سالمندان!

ایران‌نامه – مهدی فقیهی:امروزه آن چه که در مورد زندگی سالمندان مد نظر تمام صاحب‌نظران و کارشناسان می‌باشد، طریقه همزیستی سالم همراه با نشاط و آرامش است. همزیستی که با در نظرگرفتن تدابیر صحیح در کنار خانواده میسر و شیرین تر از هر مکان دیگری است. سالمندان منبعی از تجارب و خاطرات تلخ و شیرین گذشته هستند که نباید بلااستفاده باقی بمانند. نقل تجارب و خاطرات گذشته توسط سالمندان، علاوه بر اینکه نسل حاضر را در جریان وقایع و تجربیات گذشته قرار می دهد، موجب رضایتمندی سالمندان نیز می گردد نیاز به سخن گفتن و مستمع داشتن در افراد سالمند بسیارضروریاست، زیرا بخش عمدهای از حمایتهای روانی انسان از طریق تعاملات کلامی با دیگران تأمین می گردد. متأسفانهعلی رغم سودمندی تعامل کلامی برای سالمندان، آنها به دلیل مشکلاتی از قبیل محاوره کلامی، آلزایمر (کندی در سخن گفتن و فراموشی) مستمعان خود را از دست می دهند و افراد جامعه کمتر با آنها به گفت و شنود می پردازند. آموزش خانواده و جامعه در نحوه تکلم با سالمندان و صبر و حوصله گوینده می تواند به میزان قابل ملاحظه ای سطح تشویش ذهنی سالمندان را در تعاملات اجتماعی کاهش دهد تحقیقات متعدد بیانگر این مطلب است که وجود حداقل یک نفر از سالمندان در کنار دیگر اعضاء خانواده می تواند به میزان قابل توجهی به برقراری فضای سالم زندگی کمک نماید و حتی برای فرزندان خردسال آن ها مایه علاقه مندی و دلگرمی باشد.

اگر تصور شود که پیران دارای مهارت هستند و پستی و بلندی و نشاط و ناهنجاری روزگار را تجربه کرده اند، پس آن ها الگوی مناسبی برای نسل جوان هستند و در همین راستا سالمندان باید مورد توجه و تکریم قرار گیرند.  در همین زمینه اعضای خانواده می توانند با حمایت کافی از فرد سالمند در مقابل تغییرات ناشی از پیری، نقش کلیدی داشته باشند اما متأسفانه در زندگی امروزی تجمل گرایی و زیاده خواهی اطرافیان سالمند این مأمن امن و سالم  را تحت تأثیر قرار داده و خواسته و ناخواسته آن ها را از فضای خانه دور نگاه می دارد. در طی چند دهه اخیر مراکزی جهت  نگهداری از سالمندان، شکل گرفته اند و دلیل آن نیز لزوم حمایت و نگهداری ویژه ای است که در زمان خاصی این قشر از جامعه  به آن احتیاج دارند با توجه به اینکه افراد سالخورده معمولا توانایی انجام کارهای روزانه مربوط به خویش را تدریجاً در اثر بروز عوارض و بیماری های جسمی یاروحی از دست می دهند در عین حال از افراد خانواده نیز کمتر کسی به علت گرفتاری های خانوادگی ‌‌،و نبود تمکن مالی و یا عدم توانایی استخدام پرستار امکان نگهداری از این افراد را دارد، امر مراقبت و یاری رساندن به افراد سالمند در خانه روز به روز دشوارترمی شود. در این اوقات شاید ضرورت ایجاب نماید که افراد سالمند در مراکز مناسبی!!! که به منظور نگهداری و مراقبت کامل از آن ها  تاسیس گشته اند اقامت گزینند تا بطور موقت یا دائم به زندگی خود ادامه دهند.

 البته به طور کلی عواملی که سبب پدید آمدن آسایشگاه ها و روانه شدند سالمندان به این مراکز گردیده، ناشی ازتغییر و تحولات اقتصادی در زمینه کار، مسکن، درآمدکافی، افزایش هزینه های زندگی و غیره است که به این فهرست می توان تغییر فرهنگی ناشی از دگرگونی فکری، فلسفی و نادیده گرفته شدن ارزش ها آداب و رسوم و سنن، تغییرات اجتماعی ناشی از برخوردها، روابط و معیارهای اخلاقی در جهت آسایش و رفاه بیشتر  در زندگی و نیز عدم احساس مسئولیت در قبال والدین و میل به آرامش و استقلال را اضافه نمود در بسیاری از مواقع تعداد زیادی از سالمندان به اجبار و یا با قدرت قهریه از خانه و کاشانه خود رانده شده و در خانه سالمندان نیز به خواسته های ضروری خویش دست نمی یابند. چرا که متأسفانه در بسیاری از این مراکز افراد سالمند از داشتن زندگی یکنواخت و عادی بدون نوسان که خود وضع روحی آن هارا مختل می کند. همچنین دوری از خانواده و فرزندان و احساس محرومیت های عاطفی ناشی از آن در رنج و عذابند. علاوه بر این مصاحبت با افرادی که هر کدام محرومیت و مشکلی خاص دارند و همه اهل بدبینی و منفی نگری هستند بر این درد و رنج می‌افزاید.

 به غیر از عوامل یاد شده، عدم نقش کافی درزندگی یا اجتماع و نیز احساس پوچی و مصرف کنندگی باعث از بین رفتن پیش از پیش توان و قدرت آن ها می گردد، نداشتن استقلال و مدیریت در زندگی و حیات بدون مراقبت توام با عدم وجود همدرد و غمخوار. افزایش اختلالات روانی ناشی از بی مهری ها، تحقیرها، طردها، که فرزندان در آن نقش مهمی بر عهده دارند.

 افزایش وحشت ناشی از تنهایی و مرگ و دلتنگی های مربوط با  آن ، از هم گسیختن کانون خانواده و در انزوا قرار گرفتن و درماندگی و بسیاری از دلایل دیگرشرایطی را فراهم می آورد که سالمندان در رابطه  با این مراکز دید مثبتی نداشته باشند وعموما از بودن در آنجا ناگزیر و محیط آن را محیط جبر و اجبار بدانند.

با اینکه برخی از سالمندان سال هاست در چنین محیطی زندگی می کنند،لیکن هنوز با آن جا خو نگرفته اند و منتظر تحولی جدید هستند تا از آنجا بیرون بیایند. دیدها نسبت به این مکان ها منفی است . چه بسیار افراد سالمندانی که نسبت به این وضع معترضند ولی صدایشان به جایی نمی رسد. فرزندان قدرت را در دست دارند و مال و ثروت را در اختیارلذا در نتیجه  به عدم رضایت روانی و وضعیت دشوار آنان توجهی نمی کنند.

 دکتر پرویز مظاهری در این زمینه می گوید خانه سالمندان اغلب برای زندگی مکان مناسبی نیست چرا که  بسیاری از آن ها ناتوان و ضعیف و نیازمند مراقبت در آسایشگاه‌ها هستند.

در کشورهای غربی اغلب سالمندان در ساختمان‌ها و برج‌های مخصوص سالمندان اقامت می گزیند ولی در کشور ما در ساختمانی کوچک و نامناسب که هر اتاق آن گنجایش چند نفر را دارد، در بسیاری از کشورهای دیگر سالمندان با هزینه‌ی دولت آپارتمانی را تهیه می‌کنند و در برج‌های چندین طبقه اقامت می نماید و بعدازظهرها را با هم می گذرانند.

 رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نیزمعتقد است که خانه سالمندان با فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی سازگاری ندارد؛اما تا زمانی که وضعیت معیشت خانواده ها  به گونه ای باشد که زن و مرد مجبور به کارکردن در بیرون از خانه باشند، حذف خانه سالمندان امکان پذیر نمی باشد باید به گونه ای برنامه ریزی شود تا توان مالی خانواده ها ارتقا یابد و آن ها بتوانند سالمندان خود را در خانه نگهداری کنند متاسفانه  حدود 4 تا 6 درصد از سالمندان جهان نوعی بد رفتاری را در خانه یا اماکن دیگرتجربه می کنند. این نوع خشونت‌ها به منزله نقض حقوق بشر بوده و شامل: آسیب های جسمی،جنسی، روانی، عاطفی، سوء استفاده مالی و مادی، رها کردن، و از دست دادن جدی عزت نفس و احترام است

 بد رفتاری در مراکز مراقبت از سالمندان نیز می تواند شامل محدود کردن فیزیکی بیماران، از بین بردن عزت نفس سالمندان، تغییر دادن عادات روزمره آنان ، ارائه مراقبت ناکافی که در برخی از مواقع باعث ( ایجاد زخم بستر در سالمندان) می گردد، تجویز نا متعادل دارو و عدم توجه عاطفی به آنان باشد.

 در این مراکزاستاندارد‌های لازم برای مراقبت‌های بهداشتی، خدمات رفاهی و امکانات برای سالمندان پایین است و کارمندان شاغل در این سازمان‌ها، دارای آموزش کافی نبوده و از حقوق کافی برخوردار نیستند. دراین سازمان‌ها، سیاست در جهت منافع سازمان بوده و نه درجهت رفاه سالمندان ساکن در آن بسیاری از استراتژی‌ها خط مشی ها  برای پیش‌گیری از بد رفتاری با سالمندان و اقدام علیه آن ها و کاهش پیامد‌های حاصل از آن را می توان به طور عمده در کشورهای توسعه یافته چنین عنوان کرد افزایش آگاهی عمومی و تخصصی، در رابطه باسالمندان، آموزش در خصوص نحوه مراقبت ازآن ها،  بررسی و بازدید از سازمان‌های مسئول مراقبت از سالمندان توسط پلیس یا مددکاران اجتماعی و نیز  استفاده از گروه‌های داوطلب و علاقمند جهت نگهداری از سالمندان شواهد حاکی از آن است که سرویس‌های  خدماتی بالغین و بازدیدهای  پلیس و مددکاران اجتماعی از مراکز مراقبت سالمندان در حقیقت می تواند از افزایش عواقب نا مطلوب بد رفتاری با سالمندان  جلوگیری نماید  در هر حال آن چه که مسلم است وجود خانه و خانواده همواره بهترین مکان برای گذران زندگی افراد سالمند بوده و این افراد، دوران پیری خود را درکانون گرم خانواده و کنار فرزندان خود بهتر سپری می نمایند. سالمندان عمر و جوانی خود را برای اینمردم و کشور گذاشته‌اند و دولتمی بایست  با افزایش حقوق بازنشستگی در سالمندان بالای 65 سال یا با در نظر گرفتن حقوقی خاص برای آن ها  به این گروه کمک کند تا از پس هزینه‌های زندگی برآیند و در خانواده سربلند باشند.                           

منابع :

1-.(سیام . شهره / بررسی مسائل سالمندی در ایران و جهان/ انتشارات کتاب آشنا /چاپ اول  (1381)  ،مقاله آسایشگاه های سالمندان،1381ص49-53)

2- قائمی، علی/ خانواده و مسائل سالمندان/ انتشارات انجمن اولیا ومربیان ،1366/ص278

تخریب دوباره توسط شهرداری اصفهان

$
0
0


جنازه سقاخانه صفوی بر دوش بازار امام علی!

حمله بلدوزرهای شهرداری در حریم مسجد جامع اصفهان ادامه دارد؛ این تخریب‌ها که با هدف ایجاد بازار امام علی انجام می‌شود چندی پیش حمام قاجاری را هم از هستی ساقط کرد. حالا نوبت به سقاخانه صفوی رسیده است، هرچند که سپر این اثر تاریخی در برابر بلدوزرها کاملا بی‌دفاع است.  به گزارش معصومه شهباز در خبرگزاری میراث‌فرهنگی،شهرداری اصفهان پروژه بازار امام علی را تا سقاخانه صفوی که در حریم مسجد جامع اصفهان قرار دارد پیش برده است. کارشناسان معتقدند این سقاخانه سد راه بازاری است که قرار است در حریم اثر جهانی مسجد جامع ساخته شود. درست در آستانه برگزاری مراسم پاسداشت ثبت جهانی مسجد جامع اصفهان، سقاخانه صفوی مورد تهدید قرار گرفت. این سقاخانه در حریم جنوبی مسجد جامع و دقیقا در مکانی قرار دارد که شهرداری ادامه حفاری‌ و شمع‌کوبی را منوط به حذف این اثر تاریخی می‌داند. پیش از این با تخریب حمام کرسی و خانه‌ تاریخی که در مجاورت آن قرار داشت، صدماتی به سقاخانه صفوی وارد شد. در این میان سازمان میراث‌فرهنگی بارها نسبت به حفظ این اثر هشدار داده بود اما عاقبت شهرداری این سازمان را متقاعد کرد تا سقاخانه‌‌ای که سد راه حفاری‌ها بود را برچیده و با ایجاد بازار ،مجددا آن را بدون جابه جایی احیا کند.مطابق با آنچه که ناظر سازمان میراث فرهنگی در عملیات میدان عتیق میگوید، پلان سقاخانه مزبور جهت احیاء مجدد نقشه برداری شده و پنجره گره‌چینی و ازاره‌های سنگی سقاخانه به محل مطبوع سازمان میراث فرهنگی منتقل شده‌اند .

 پیش از این متولیان میراث‌فرهنگی پیشنهاد سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری مبنی برجابجایی سقاخانه را رد کرده بود.

 از سوی دیگر سرای اقدسیه نیز از جمله بناهای گذر هارونیه محسوب می‌شود که شهرداری برای ادامه ساخت و ساز بازار قصد تخریب آن را داشته اما تاکنون نتوانسته موافقت سازمان میراث فرهنگی را جلب کند. سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان با هماهنگی سازمان میراث فرهنگی، سقاخانه صفوی را به شرط احیا برچیده و گفته است سرای اقدسیه را مرمت می‌کند.

 این درحالی است که سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری در تیرماه سال جاری برای ساخت بازاری به نام «امام علی » که بازار هارونیه را به بازار ریسمان متصل می‌کند، بخش‌هایی از گذر تاریخی هارونیه مشتمل بر "حمام کرسی" و یک خانه تاریخی در مجاورت این سقاخانه تاریخی را تخریب کرد.

 بر اساس اطلاعات واصله، در مقابل واکنش‌های انتقادی رسانهها به تخریب‏های صورت گرفته در گذر هارونیه، حسین جعفری، رییس سازمان نوسازی و بهسازی اعلام کرد که حمام کرسی و سقاخانه بازسازی می‌شوند.

گذر تاریخی هارونیه در بخش جنوبی حریم مسجد جامع عتیق قرار دارد که قسمت‌هایی از آن در طرح میدان امام علی واقع شدهاست. میدانی که بدنه آن را بازارهای صفوی و قاجاری و پاساژهای نوساز تشکیل می‌دهد و گفته می‌شود مسئولان شهری سعی بر احیاء میدان سلجوقی دارند.

یادبود دکتر فاطمی

$
0
0


سالگرد شهادت دکتر فاطمی را گرامی می‌داریم

مهندس کورش زعیم

ملت ایران در راه آزادی کم شهید نداده است، و حسین فاطمی* یکی از سالاران شهیدان ملی ماست. نه اینکه او به بزرگداشت ما نیاز داشته باشد؛ این ما هستیم که نیازمند وابستگی به او و آرمان‌های او هستیم، و به آنچه او بود و آنچه او می‌خواست ما در چنین روزهایی باشیم. او از گونه شهیدانی است که راه تاریک ما را روشن نگه میدارند و به ما راستی و آزادگی می‌آموزند. او سیاوش زمان ما بود. گاهی در درازنای تاریخ مردانی پدیدار می شوند که در راه دفاع از آزادی ملتشان، و در راه رهایی مردم از ستمگری، دیکتاتوری و فساد شهید می شوند. آنان را دیکتاتورها نامردانه به قتل میرسانند تا آوای وجدان جامعه را خاموش کنند، تا مردم صدای حق را نشنوند، وتا مردم در راه آزادی و گرفتن حقوق شهروندی خود از رهبری آنان محروم شوند. این‌ها شهیدان ملی هستند. آنچه ما ملت ایران را هزاران سال پابرجا و سربلند و آزاده نگه داشته، شهیدان ملی ما هستند. از مرگ سیاوش که نخستین شهید ملی ما بود وما هنوز درمرگ او سوگوار هستیم، تا امیرکبیرها و فروهرها و آنان که اکنون برای استقلال سیاسی کشور وآزادی مردم، و علیه ستم، خودکامگی وفساد مبارزه می کرده اند، تا من و شما امروز این گونه سربلندانه از تاریخ و فرهنگمان یاد کنیم. شهیدان ملی ما این ملت را زنده نگه داشته اند و جاویدان کرده اند، وما هرگز آنان را فراموش نخواهیم کرد.

او وزیر خارجه و معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت ایران بود. مصدق به او اعتماد کامل داشت. او عقیده داشت که در جهان انقلابی اجتماعی و سیاسی رخ داده که: "دیگر دنیا به طرف بربریت و به سوی امتیازات قرون وسطایی نمی‌رود..." او ملی کردن صنعت نفت ایران را رهایی از سلطه استعماری بیگانگان می‌دانست و مبتکر اندیشه اقتصاد بدون نفت برای ایران بود. برقراری نظام جمهوری هم اندیشه او بود. اینها فقط نشانه های کوچکی از نبوغ سیاسی فاطمی به شمار می‌رود که مصدق را به او دلبسته کرده بود. این نبوغ سیاسی همراه با شهامت در ابراز دیدگاه‌های خود، قلم سحرآمیزش و محبوبیتش در میان مردم، و به علت اعتماد بی چون و چرای مصدق به وی، باران بدگویی‌ها، تهمت‌ها و شایعات، کارشکنی‌ها و توطئه‌ها را بر سر او باریدن گرفت، که بسیاری از آنها از سوی دشمنان نبود.

پس از گذشت شش دهه که از آغاز زندگی سیاسی حسین فاطمی می گذرد، ما هنوز او را نشناخته‌ایم. هر چند ستاره درخشان فاطمی در کنار خورشید وجود مصدق آنگونه که شایسته این مرد بزرگ است درخشیدن نتوانست گرفت، ولی همانند او را تا امروز نداشته‌ایم. بیگانگان که موجباب مرگ او را فراهم کردند و قتل او را از شاه خواستار شدند، همکارانی در محفل دوستان داشتند.

پدیده فاطمی بایستی بیشتر مطالعه شود. باید بفهمیم چرا مصدق، مردی به عظمت تاریخ ایران، اینهمه به فاطمی جوان احترام می گذاشت، به او تکیه می کرد و به او اعتماد داشت؟ چطور بود که در میان این همه مردان فرهیخته و خوش‌نام و باتجربه، مصدق شایسته‌گرا، جوانی سی و چهار ساله را به وزارت خارجه و معاونت پارلمانی و مشاور و سخنگوی دولت خود برگزید؟ چرا شاه و درباریان این همه از او می ترسیدند و با او دشمن بودند؟ چرا سفارتخانه‌های انگلستان و شوروی و امریکا، به شهادت اسناد فاش شده، جملگی او را مرکز ثقل جنبش ملی ایران و موتور پیشرانه آن می‌دانستند؟ 

چرا؟ چون به باور من، فاطمی یک اندیشمند استثنایی، یک تاکتیسین تیزهوش و یک نابغه سیاسی بود. فاطمی نه تنها هوش فوق العاده‌ای داشت، و در مسایل سیاسی تیزبین و واقعگرایانه آینده نگر بود، بلکه از شهامت فوق العاده ای نیز برخوردار بود. او می‌دانست چه می‌خواهد و به کجا می رود. او مصمم بود که توان و هوش و زندگی خود را وقف مبارزه علیه خیانت به میهن، دیکتاتوری و فساد کند، و آماده پرداخت هزینه آن نیز بود... و این هزینه را در فجیع‌ترین شرایط پرداخت کرد.

 فاطمی در آخرین لحظات زندگی در حالی که در بستر بیماری و با تب شدید به جوخه تیرباران سپرده می شد، به دژخیم خود گفت:

"مرگ بر دو قسم است. مرگی در خواب ناز... و مرگی در راه شرف و افتخار. و من خدای را شکر می کنم که در راه مبارزه با فساد شهید می شوم..."

"... من از مرگ ابائی ندارم، آنهم چنین مرگ پر افتخاری. من میمیرم که نسل جوان ایران از مرگ من درس عبرتی گرفته و با خون خود از وطنش دفاع کرده و نگذارد جاسوسان اجنبی بر این کشور حکومت نمایند..."

مصدق در نامه‌ای به آیت الله سید رضا زنجانی نوشت: "تاریخ، حتماً اسم او را زنده نگه خواهد داشت، چرا که او می‌تواند آموزش دهنده همه وطن دوستان باشد و من در مقابل تمام بی حرمتی‌ها و کج اندیشی‌هایی که دیگران نسبت به او داشتند, از طرف مردم از ایشان عذرخواهی می کنم".

------------------------------

پی نوشت:

* دکتر حسین فاطمی، سال ۱۲۹۶ خورشیدی  در  شهرنایین از استان اصفهان دیده به گیتی گشود و در ۱۸ آبان‌ماه ۱۳۳۳ در تهران اعدام شد. وی سیاست‌مدار و روزنامه‌نگار ایرانی بود که از ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ خورشیدی، وزیر امور خارجه ایران در دولت ملی دکتر مصدق بود و پس از کودتای ۲۸ امرداد توسط حکومت پهلوی اعدام شد. او پیش از اعدام، از دوبار ترور ( یک بار توسط فداییان اسلام و یک بار توسط شعبان جعفری) جان به در برده بود. به گفته دکتر مصدق، او نخستین کسی بود که پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران را ارائه داد.


روز اصفهان خجسته باد!

$
0
0


به مناسبت یکم آذرماه، روز اصفهان:


چهارمین همایش نکوداشت اصفهان برگذارخواهد شد


چهارمین همایش نکوداشت اصفهان، بامداد روز پنجشنبه دوم آذرماه 1391 به همت انجمن دوستداران اصفهان در تالار امیرکبیر دانشگاه خوراسگان برگذار می‌شود.سخنرانان در این همایش یک روزه، دکتر ترانه یلدا، مهندس مهرداد بهمنی، دکتر شادی عزیزی، دکتر فضل الله صلواتی، مهندس عبدالرسول قریشی، مهندس قهرمان صمیمی و مهندس احمد بهابادی خواهند بود.موضوع چهارمین همایش نکوداشت اصفهان، در نشست بامدادی «شهر خلاق» و در نشست نیمروزی «باغ‌شهر اصفهان» خواهد بود.یادی از اعضای درگذشته انجمن در سال گذشته زنده‌یادان استاد حسن کسایی و دکتر پرویز دبیری، برنامه موسیقی با حضور استاد اصغر شاهزیدی و استاد سعیدی، برگزاری دو میزگرد با حضور سخنرانان، نمایشگاه کتاب، و آیین سپاس از چهره‌های نامدار دوستدار اصفهان همچون استاد پورصفا، استاد لئون میناسیان، مهندس مهدی ابراهیمیان و استاد مرتضی تیموری نیز از دیگر برنامه همایش امسال خواهد بود.

به فرخندگی روز اصفهان، یکم آذرماه

$
0
0

 


گلْ گشت ِ زنده رود

دکتر جلیل دوستخواه

بادا ز من به شهر ِ سپاهان بسی درود ! / بر باغ های خُرّم ِ گلْ گشت ِ زنده رود!

آن جا که می توان به بر ِ هم دلان نشست  /دم زد ز مهربانی و خواند از وفا سرود

بانگ ِ جلال ١و تار ِ جلیل ٢و نی  ِ حسن ٣/ آرد هزار شور به سر، چون کسی شنود

گلْ بانگ شاهزیدی ٤و شهنامه خوانی‌اش  /زیر و بم ِ نوا و نغمه‌ی او، کان یگانه بود

رفتم به اصفهان و مرا گشت وقت خوش / بر من در ِ نشاط و طرب، زندگی گشود

با نخبگان اهل ِ هنر، همْ سخن شدم / دادند بهر ِ پویه، مرا شور و رهنمود

از فیض ِ روح بخش ِ کلام ِ سخنوران / از نو، تن ِ من از عَدَم آمد سوی ِ وجود!

آن گوهر ِ گران که ز کف داده بودمش، / گنجور برگرفت و به گنج ِ مَنَش فَزود

تا رفته بودم از وطن ِ خویشتن بِرون، / از بام ِ من، هُمای ِ سعادت پریده بود

شادم کنون که طایر ِ فرخنده پی، هُمای / بگشود باز شهپر و آمد بدان فرود!

فرخنده باد طالع ِ میمون ِ اصفهان٥  / کز اوست هستی‌ی من و زویست تار و پود.

 _________________________________

 ١)  زنده یاد استاد جلال تاج.   ٢)  استاد جلیل شهناز.   ٣) زنده یاد استاد حسن کسایی. ٤) استاد اصغر شاهزیدی. ٥) اشاره است به نماد ِ برج قوس (ماه آذر) در احکام نجوم کهن که ترکیبی است از نیم تنه ی مردی تبر و کمان بر دست و در حال تیراندازی، پیوسته به تنه‌ی اسبی.. این نماد را در ادب فارسی، نیمسب نیز خوانده اند. ملک الشعرا بهار در چکامه ای به گویش توسی، گفته است: "نبمسب  نصب ِ تن اَدمه ی تیرکمون به دست / نصب ِ دیگش به اسب مُعیتایه پَند ِری". نمودی از این نماد را بر کاشیکاری‌ی زیبای سردر ِ قیصریّه بر فراز ِ دروازه‌ی بازار ِ چیت سازها در شمال میدان ِ نقش جهان، می توان دید و تندیسی از آن نیز در گلگشت ِ کرانه ی زاینده رود ( در میانه ی دو پل ِ الله وردی خان و خواجو)، افراشته شده است.

اصفهان و توسعه ناپایدار

$
0
0


درهای توسعه پایدار به روی اصفهان بسته است!

ایران‌نامه- شاهین سپنتا:شهر تاریخی اصفهان به لحاظ جمعیت پس از تهران و مشهد سومین شهر بزرگ ایران است؛ اما با وجود پتانسیل‌های فراوان، این شهر همچنان در شمار شهرهای در حال توسعه ایران باقی مانده است و درهای توسعه پایدار همچنان به روی اصفهان بسته است.

20 سال از زمانی که در سال ۱۹۹۲ در «کنفرانس زمین» توسعه پایدار تعریف شد، می‌گذرد. پایداری وضعیتی است که در آن مطلوبیت امکانات موجود در طول زمان کاهش نمی‌یابد و به توانای اکوسیستم‌ها برای تداوم کارکرد در آینده نامحدود مربوط می‌شود، بدون آنکه به کاهش منابع و یا بار بیش از حد بر منابع منجر شود. بنابراین توسعه پایدار فرایندی همه جانبه است در استفاده از منابع، هدایت سرمایه گذاری‌ها، و سمت‌گیری توسعه فن‌آوری که با نیازهای حال و آینده سازگار باشد. توسعه پایدار سعی دارد به پنج نیاز اساسی پاسخ گوید: تلفیق حفاظت و توسعه، تامین نیازهای اولیه زیستی مردم، دست‌یابی به عدالت اجتماعی، تنوع فرهنگی، و حفظ یگانگی اکولوژیکی.

چند سال است که یکم آذرماه از سوی اصفهان شناسان به عنوان روز اصفهان نامگذاری شده است و هرساله در چنین روزی در گوشه و کنار شهر جلساتی برای بررسی و ریشه یابی مشکلات و مسائل شهر توسط سازمان‌های مردم نهاد برگذار می‌شود و دیدگاه‌های مختلف کارشناسان در موضوعات مختلف شهری بیان می‌شود. اما این که چقدر مدیران شهری به این انتقادها و دیدگاه‌ها توجه می‌کنند و تا چه اندازه توسعه پایدار شهر در دستور کار آنان قرار دارد، موضوع مهمی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.

وضعیت فعلی شهر اصفهان و روش‌های مدیریت شهری آن اگرچه نسبت به بسیاری از شهرهای کشور از برتری نسبی برخوردار است اما همچنان با الگوهای توسعه پایدار هماهنگی و تناسب ندارد. مدیران شهری نباید فراموش کنند که توسعه شهر را نباید صرفا با توسعه چند خیابان یا احداث چند زیر گذر و مجتمع تجاری و یا احداث شهرک‌های صنعتی آلاینده اشتباه گرفت.

یک شهر تاریخی و فرهنگی زنده، باید پیش از هر چیز بتواند هویت و اصالت خود را حفظ کند و هرگونه فعالیت عمرانی در خدمت آن و نه در تقابل با آن انجام شود. در چنین صورتی همه نهادهای شهری موظف به  فراهم آوردن شرایط رشد همه جانبه زیرساخت‌ها ضمن حفظ ساختار فرهنگی و تاریخی شهر خواهند بود.

به نظر می‌رسد که برای شهر تاریخی و فرهنگی همچون اصفهان باید محور اصلی توسعه پایدار شهر بر بنیان گردشگری تعریف شده و همه برنامه‌ریزی‌ها طبق این الگو طراحی شود. اما طبق آمار و به دلایل مختلف در حال حاضر این شهر از حداقل توان خود برای جذب گردشگر خارجی سود می‌برد و در عمل میدان را به کشورهای حاشیه خلیج فارس و همسایگانی همچون ترکیه واگذار کرده است و این موجب بی‌رونقی بازار کار هتل‌داران و دفاتر گردش‌گری شده است.

 

تخریب میراث فرهنگی

گرچه میراث فرهنگی و طبیعی، بستر اصلی گردش‌گری -به عنوان محور توسعه اصفهان- به شمار می رود ولی در حال حاضر یکی از چالش‌های جدی پیش روی اصفهان، تخریب روز افزون میراث فرهنگی این شهر است که به واسطه مرمت ناکافی به خاطر کمبود بودجه و جذب کم نیروی انسانی کارآزموده مرمت‌کار روی می‌دهد.

نوسازی‌های شتابزده، هدف گذاری‌های اشتباه، ناهماهنگی بین‌بخشی و مدیریت چندگانه آثار تاریخی نیز آسیب‌های وارده را تشدید نموده و وضعیت میراث فرهنگی اصفهان را با بحران روبرو کرده است.

از این روی، همه روزه شاهد انتشار اخباری از تخریب بناهای تاریخی هستیم که گاه بین سازمان میراث فرهنگی، اوقاف، مدارس علمیه، شهرداری‌ها، هیات‌های امناء، مالکان خصوصی و غیره دست به دست می شوند و سرانجام متولی مشخصی که بتواند زخمشان را درمان کند، وجود ندارد.

بحران مدیریت آب زاینده رود

در سال‌های اخیر، به واسطه مدیریت ناکارآمد منابع آب استان‌های اصفهان و چهارمحال بختیاری، جریان زیبا و زندگی بخش زاینده‌رود که از کوه‌های بختیاری به تالاب گاوخونی در شرقی‌ترین نقطه اصفهان در حرکت بود پس از هزاران سال از حرکت بازماند و  موجب خشک‌شدن زاینده رود در محدوده شهر اصفهان شد که در عمل زمینه‌ساز نادیده گرفتن حق‌آبه مناطق پایین‌دست زاینده رود و نابودی کشاورزی در زمین‌های حاصلخیز شرق اصفهان، خشک‌شدن تالاب گاوخونی، از بین رفتن گونه‌های جانوری و گیاهی، فقر و آسیب‌های اجتماعی ناشی از بیکاری کشاورزان و دامداران منطقه، پایین آمدن قابل توجه آمار گردشگران داخلی و خارجی، اندوه و افسردگی مضمن شهروندان اصفهانی، و خشک شدن هزاران درخت در بیشه‌ها و بوستان‌های شهر شده است.

به نظر می‌رسد که برای برون رفت از بحران خشک‌کردن زاینده رود، باید مواردی همچون اصلاح روش‌های غلط مدیریت منابع آب و ایجاد مدیریت واحد و یکپارچه اکوسیستم زاینده رود از سرچشمه تا تالاب مورد توجه قرار گیرد و لغو قانون استقلال آب استان ها که در سال 1384 مطرح شد، با تاکید بر رعایت حق آبه کشاورزان و بستر رودخانه زاینده‌رود که در قانون توزیع عادلانه اب در سال 1361 به تصویب مجلس رسید، هرچه سریع‌تر در دستور کار نهادهای مربوط قرار گیرد.

بهره‌وری ناکافی از مشارکت نخبگان

به نظر می‌رسد که شهر اصفهان به عنوان سومین شهر پرجمعیت ایران، با وجود مراکز آموزش عالی و دانش‌آموختگان در رشته‌های مختلف، در عمل از جذب مشارکت نخبگان با مهارت‌های مختلف علمی و هنری و فرهنگی ناتوان مانده است  و در سطوح مدیریتی شهر معمولا یک عده افراد خاص با گرایش خاص حضور دارند که حتی بعضی با وجود عدم تخصص کافی و اثبات ناکارآمدی و ضعف مدیریت، در پُست‌های مختلف جابجا می‌شوند و چندین سال است که عهده‌دار امور هستند. به سخن دیگر، گردش نخبگان در مراجع مدیریت شهری و تصمیم‌گیری ضعیف است.

حمل و نقل عمومی ناکارآمد

در حال حاضر سیستم حمل و نقل عمومی اصفهان از هرسو دچار کاستی است و چنانچه همه بودجه شهرداری هم به حمل و نقل عمومی اختصاص یابد باز هم کفاف آن را نمی‌دهد.

کمبود پارکینگ‌های عمومی، فرسوده بودن اتوبوس‌های درون شهری، تعیین مسیر نامناسب و ناکارآمد برای احداث خطوط مترو، آشفتگی روز افزون در خطوط تاکسیرانی و موارد بی‌شمار دیگر موجب شده است که در بسیاری از مسیرهای شهر به ویژه مرکز شهر با ازدحام  مسافر بر سر چهارراه ها و در کنار خیابان‌ها و میدان‌ها روبرو باشیم و بسیاری از خودروها برای یافتن جای پارک خودرو در خیابان ها سرگردان باشند و یا برای مدت طولانی در صف پارگینگ معطل بمانند.

طبق ضوابط، اتوبوس‌های با عمر بالای هشت سال باید از گردونه حمل و نقل عمومی شهر حذف شوند و سازمان محیط زیست و نیرو‌ی راهنمایی و رانندگی در شهر‌ها موظف به جلوگیری از تردد اتوبوس‌های فرسوده در سطح شهر هستند ولی در حال حاضر 350 دستگاه اتوبوس فرسوده در سطح شهر اصفهان وجود دارد اما هیچ اتوبوس جدیدی برای از رده خارج شدن اتوبوس‌های فرسوده در اصفهان توزیع نشده است.

تاکسیرانی اصفهان نیز وضعیت بهتری از اتوبوس‌رانی ندارد. با وجود این که 28 درصد از بار حمل و نقل عمومی شهر اصفهان بر دوش سازمان تاکسی‌رانی است اما در حال حاضر یک هزار و 250 خودروی فرسوده در ناوگان تاکسی‌رانی اصفهان فعالیت می‌کنند که افزون بر آلوده نمودن هوای شهر، باعث نارضایتی مسافران نیز می شوند.

این همه در حالی است که عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی توسط شهروندان و بخصوص رانندگان ناوگان حمل و نقل عمومی اعم از اتوبوس‌های شرکت واحد و تاکسی‌رانی و عدم نظارت های بازدارنده کافی توسط نیروی راهنمایی و رانندگی، در عمل موجب بی‌نظمی‌های ترافیکی، سرگردانی شهروندان و گردشگران، و مسدود شدن برخی خیابان‌ها به واسطه حوادث رانندگی مکرر شده است.

آلودگی هوا

در حال حاضر اصفهان پس از تهران دومین شهر آلوده کشور است و با توجه به افزایش جمعیت و رشد واحدهای صنعتی آلاینده و افزایش تعداد خودروها، بنا به اعتراف مسئولان شهر، در صورت ادامه این روند، به‌زودی آلوده‌ترین شهر کشور خواهد شد؛ به طوری که در حال حاضر در برخی از ماه ‌های سال، نماگرهای سامانه اندازه‌گیری میزان آلودگی هوا تنها دو روز هوای سالم را در شهر اصفهان ثبت کرده‌اند.

این در حالی است که طرح جامع کاهش آلودگی هوای اصفهان پنج سال قبل تدوین شده اما به دلیل ناکارآمدی، نیازمند بازنگری و اصلاح است. بر اساس آن طرح قرار بود طی پنج سال با اجرای برنامه‌های کوتاه و بلند مدت کیفیت هوای اصفهان به سطح استانداردهای زیست محیطی برسد.

متاسفانه روند افزاینده آلودگی هوا در اصفهان علاوه بر اثرات ناگواری که بر سلامت شهروندان دارد زمینه آسیب به آثار تاریخی شهر را هم فراهم خواهد آورد اما تاکنون از سوی مدیران شهر اقدام مهمی برای کاستن از این روند نگران کننده صورت نگرفته است.

جانمایی اشتباه مراکز اداری و تجاری

برخی از بناهای تجاری و اداری که در سال‌های گذشته در اصفهان احداث شده‌اند با نگاه آینده‌نگر جانمایی و ساخته نشده‌اند. برای نمونه احداث ساختمان بزرگ دادگستری اصفهان در خیابان فرعی و باریک نیکبخت باعث شده است تا در ساعات روز، حجم ترافیک این خیابان افزایش یافته و به واسطه کمبود محیط پارکینگ خودروها، مشکلات زیادی را برای اهالی منطقه ایجاد نماید بطوری که حتی اهالی خیابان‌های اطراف نیز از این هیاهوی هر روزه در رنج هستند.

البته افزون بر مشکلات ترافیکی، باید موارد دیگری همچون حضور عریضه نویسان خیابانی و ازدحام مردم گرفتاری که از نقاط دور و نزدیک به این خیابان می آیند و با حداقل امکانات استراحت و اقامت کوتاه مدت روبرو می شوند، را هم به مسائل فوق افزود.

نمونه دیگر از جانمایی‌هایی نادرست، برج غول پیکر جهان‌نماست که با زیربنای 78000  متر مربع دارای 364 واحد تجاری، سه سالن سینما، چهار گالری، 12 مرکز صنایع دستی، هتلی با 150 اتاق ، و شش رستوران  است که  در محل کاروان‌سرای تاریخی تخریب شده تحدید (که به عنوان بخشی از مجموعه چهار باغ اصفهان در سال ۱۳۱۰ به شماره ۱۰۹ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده بود) و در حریم دولتخانه صفوی و در منظر تاریخی و فرهنگی میدان نقش جهان ساخته شد و افزون بر مخاطراتی که به خاطر ارتفاعش برای میدان نقش جهان ایجاد کرد با توجه به جانمایی نامناسب، درصورت فعال شدن همه  بخش‌هایش، در عمل بار ترافیکی سرسام آوری را به این منطقه تحمیل خواهد نمود.

 کمبود زیر ساخت های فرهنگی

با وجود وعده های مکرر مسئولان، اصفهان هچنان از کمبود زیرساخت‌های فرهنگی همچون سالن همایش مناسب در سطح شهر جهت برگزاری برنامه های فرهنگی و کنسرت‌های موسیقی، سالن سینما و سالن تیاتر در رنج است. البته مدیریت زیرساخت‌های حاضر نیز به گونه ای است که به خاطر محدودیت ها عملا امکان استفاده از همه پتانسیل‌های موجود فراهم نیست.

کمبود سرانه فضای سبز

در حال حاضر سرانه فضای سبز شهر اصفهان در حدود 23 مترمربع است که این شهر برای رسیدن به استاندارهای جهانی سرانه فضای سبز راه زیادی را در پیش دارد و با توجه به آلودگی روزافزن هوای اصفهان، یکی از تدابیر برای رسیدن به استاندارد جهانی، گسترش محیط سبز برون شهری با بستن کمربندی سبز دور شهر و جلوگیری از تخریب مناطق طبیعی حفاظت شده است.

همچنین باید محیط های سبز طبیعی درون شهری همچون بیشه ناژوان که به عنوان ریه‌های شهر عمل می‌کنند به شدت تحت مراقبت قرار گیرند و از هرگونه ساخت و ساز مخرب زیر عنوان باغ ویلا یا هر عنوان دیگر در آنجا جلوگیری شود.

فرسایشی‌شدن پروژه‌های بزرگ

مصلای اصفهان: هر گردشگری که به اصفهان بیاید حتما گلدسته‌های بی تناسب و بی‌قواره مصلای اصفهان را که از هر گوشه شهر پیداست، خواهد دید.

مصلای بزگ اصفهان که در سال 73 نخستین کلنگ آن زده شد با وجود هزینه های گزافی که تاکنون صرف آن شده، همچنان چشم به راه اعتبارات ملی و کمک های مردمی است و بنای نیمه ساز آن به شدت در حال فرسودگی است.

پروژه مصلای بزرگ اصفهان یکی از فرساینده‌ترین پروژه هایی هست که طی این سال ها در اصفهان در دست انجام است. این بنای 17 ساله که قرار بود در پایتخت فرهنگ و تمدن ایران مانند گوهری بدرخشد اکنون دچار فرسودگی و زنگ‌زدگی شده و همچنان بر روی دست مسئولان مانده است و بجز یک هایپرمارکت که در بدترین جای ممکن جانمایی شده است، هنوز مردم اصفهان چیزی از این پروژه پُرخرج ندیده اند.

 

بعد از گذشت تمام این سال‌ها، این مجموعه، نه تنها آماده و پذیرای نمازگزاران نشده بلکه هر سال به مشکلات آن اضافه می‌شود. این در حالی است که این طرح به عنوان یک مجتمع فرهنگی- مذهبی و مصلای بزرگ اصفهان در زمینی موقوفی به مساحت 84 هزار مترمربع شکل گرفت. اما کم کم این ایده به یک طرح بزرگ چندمنظوره در قالب 18 پروژه به مساحتی در حدود 200 هزار مترمربع شامل مصلای اصفهان برای برگزاری نمازهای جماعت و همچنین طرح‌هایی چون کتابخانه، مجتمع تجاری، استخر دوقلوی زنانه و مردانه، سالن اجتماعات، سالن نمایش فیلم و تئاتر، موزه، دانشکده علوم قرآنی، ورزشگاه و غیره تبدیل شد اما هیچ وقت به نتیجه نرسید.

 این پروژه از پُرتخلف‌ترین پروژه‌های در دست اجراست و از همان ابتدا اوقاف در خصوص واگذاری زمین برای ساخت مصلی تخلف کرده است. در صورتی که پرونده مصلی باز شود مشخص می‌شود که این پروژه با چه تخلفاتی ساخته شده است.

 

ورزشگاه نقش جهان: این پروژه نیز یکی دیگر از این طرح‌های فرسایشی است که تاریخ شروع ساخت آن 1374 می‌باشد ولی هنوز کار احداث آن به پایان نرسیده است. سپاهانی‌ها که اولین دوره قهرمانی لیگ برتر خود را در ورزشگاه نقش جهان اصفهان جشن گرفتند، با وجود وعده های مکرر مسئولان سال‌هاست در انتظار تکمیل این ورزشگاه هستند.

 

قطار شهری: متروی اصفهان همچون اژدهایی چند سر، چند سال است که بر شهر اصفهان چنبره زده است و  گلوی این شهر کهن را می فشارد. احداث خط شمال- جنوب مترو به طول ۱۲٫۵ کیلومتر در سال ۱۳۸۰ آغاز شده است و با همه مخاطراتی که برای آثار تاریخی شهر به وجود آورده همچنان ادامه دارد. این در حالی است که به گفته مدیران شهر متروی اصفهان در خوشبینانه‌ترین حالت قرار است 7 تا 8 درصد از بار ترافیکی شهر را بردوش بکشد که با توجه به فرسایشی شدن زمان احداث و رشد جمعیت شهر و گسترش افقی شهر، در آینده همین میزان نیز محقق نخواهد شد.

 معطل‌ماندن طرح‌های مهم

پیاده رو شدن چهارباغ: طرح "پیاده رو کردن مرکز تاریخی شهر اصفهان" در دهه هفتاد، مطرح شد. در این طرح، ایجاد مسیر پیاده رو از پل تاریخی سی و سه پل تا مسجد جامع در نظر گرفته شد. در این طرح، خیابان چهارباغ و بقیه باغ‌های اطراف از طریق این پیاده رو به میدان نقش جهان متصل شده و سپس، به بازار و مسجد عتیق می رسد.

 این مسیر پیاده رو کاملاً از مسیر ماشین رو تفکیک شده و از طریق دسترسی های بین راه، امکان اتصال به پارکینگ‌ها فراهم می‌شود. در این طرح سایر آثار تاریخی کمتر شناخته شده در مسیر نیز شناسایی شده و مشخص شده که چه بخش هایی تاریخی است و باید مرمت و یا احیا شود.

این طرح پس از تائید یونسکو از طریق دولت برای اجرا به استانداری اصفهان ارسال شد، ولی پس از گذشت سال‌ها از تصویب آن، هنوز در استانداری اصفهان خاک می‌خورد.

موزه منطقه‌ای ریسباف: یکی دیگر از طرح های معطل مانده اصفهان، ایجاد موزه بزرگ موزه منطقه ای در  محل بنای تاریخی ریسباف در چهارباغ بالای اصفهان است. بیش از 2 سال پیش، طبق یکی از مصوبات هیات دولت مقرر شد که بنای تاریخی ــ صنعتی ریسباف برای تبدیل شدن به موزه منطقه‌ای، به سازمان میراث فرهنگی واگذار شود. اما پس از مدتی کوتاه، بانک ملی به عنوان مالک دولتی،  درخواست لغو این مصوبه را به هیات دولت فرستاد که در نتیجه، کمیسیون مستند سازی هیات وزیران با ریاست وزیر دادگستری تشکیل شد و سرانجام با بررسی مستندات، درخواست ابطال این مصوبه رد شد و اعلام شد که کارخانه ریسباف متعلق به شرکت سرمایه گذاری بانک ملی نمی باشد، بلکه این ملک جزء دارایی های  بانک ملی و در نهایت دولت است.

به این ترتیب مقرر شد که به اقتضای زمان و نیاز فرهنگی و اجتماعی کشور با تصمیم هیات دولت و به پشتوانه قانون، این بنا در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار گیرد و سایر ارگان‌ها موظف به خضوع در برابر این مصوبه شدند. با این وجود، بعد از گذشت دوسال، هنوز این مصوبه با وجود پشتوانه های قانونی اجرا نشده و بانک ملی همچنان بر موضع خود پافشاری می کند و بنای تاریخی - صنعتی ریسباف را متعلق به کانون بازنشستگان بانک ملی دانسته و خود را فاقد قدرت واگذاری بنا به سازمان میراث فرهنگی می داند و طبق گزارش‌های رسیده کار تخریب پنهانی این بنا دور از چشم مردم از درون محوطه در حال انجام است.

این در حالی است که بنای تاریخی ـ صنعتی ریسباف به شماره 6018 و به تاریخ 8/5/81 در فهرست آثار ملی ثبت شده است و طبق قوانین جاری کشور، حفاظت از میراث فرهنگی یکی از وظایف نهادهای دولتی و غیردولتی و یکایک شهروندان به شمار می رود. 

سایت- موزه تپه اشرف: ایجاد سایت- موزه تپه اشرف نیز از دیگر طرح‌های مهم شهر اصفهان است که می تواند نقش مهمی در جذب گردشگر داشته باشد ولی با وجود وعده‌های مسئولان، همچنان نیمه‌کاره رها شده است.

طبق مصوبات هیأت دولت قرار بود که پس از آزادسازی حریم تپه اشرف و انجام 50 فصل کاوش باستان‌شناسی، بزرگ‌ترین سایت- موزه کشور با همکاری سازمان میراث فرهنگی و شهرداری اصفهان در تپه اشرف ایجاد شود که با تغییر مدیریت، این طرح به سرانجام نرسید.

کاسبی با ظاهر غربی

این روزها شهرداری اصفهان به شدت سرگرم احداث مجتمع‌های تجاری با نام‌های عجیب و غریب بیگانه به عنوان مرکز خرید است. از ساخت «سیتی سنتر» در حاشیه شهر و افتتاح هایپر استار آن، تا «بال هایپر مارکت» در قلب تخت فولاد اصفهان؛ همه این رویدادها در شهری اتفاق می‌افتد که زیباترین و بزرگترین بازارهای سنتی ایران را در آغوش خود دارد و این بازارها نیاز جدی به مرمت و ساماندهی دارند.

در این پروژه‌های تجاری، متاسفانه آنچه که مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد هویت فرهنگی و تاریخی اصفهان است و معلوم نیست که چرا تازگی‌ها مدیران شهری اصفهان علاقه‌مند به تاسیس مراکز خرید با نام‌های انگلیسی هستند!

زمانی تاکید بر این بود که زبان پارسی را پاس بداریم. آن هنگام اگر نام یک فروشگاه یا بقالی غیر فارسی بود، به غرور ملی ما  بر می‌خورد و متصدی فروشگاه برای تغییر نام فروشگاه به فارسی تذکر می‌گرفت. اما جالب اینجاست که طبق لهجه جدید مدیران شهری این (Shopping Mall) ها قرار است شامل هایپر استار(Hyper star) باشند که دارای فود کورت (Food Court) هستند!

اکنون این پرسش مطرح است که آیا شهرداری اصفهان می‌داند که واژه «بازار» به معنی محل خرید و فروش و عرضه کالا از زبان فارسی به زبان های دیگر نیز راه یافته است و مراکز خرید غربی، الگو گرفته از بازارهای تاریخی ایران و تیمچه ها و سراهای آن هستند؟ پس چه دلیلی داره که از آن لغات بیگانه و ناآشنا برای عموم مردم برای نامگذاری مراکز خریدمان استفاده کنیم؟ نکند که منافع مالی ما را از اهمیت پاسداشت زبان فارسی غافل کرده باشد؟

گزارش همایش هفته اصفهان

$
0
0


چهارمین همایش هفته اصفهان برگذار شد

ایران‌نامه:چهارمین همایش هفتۀ اصفهان با موضوع "شهر خلاق و باغ‌شهر اصفهان" با حضور جمع پرشور دوستداران اصفهان برگذار شد. این همایش یک روزه، دوم آذرماه 1391 در تالار امیرکبیر دانشگاه آزاد خوراسگان از ساعت 9 بامداد تا 18 پسین برپا شد.

در ابتدای همایش دکتر عبدالله جبل‌عاملی از طرف دکتر احمدعلی فروغی رئیس دانشگاه خوراسگان به حاضران خوش‌آمد گفت. وی در سخنانش ابراز امیدواری کرد که برگزاری چنین نشست‌های بتواند به بیان بهتر ارزش‌های شهر تاریخی اصفهان کمک کند تا بهتر بتوانیم برای حفظ این ارزش‌ها گام برداریم. وی همچنین ابراز تاسف کرد که شهر تاریخی اصفهان هنوز از داشتن یک نشریه اصفهان‌شناسی وزین محروم است.

در ادامه، دکتر سیروس شفقی رئیس هیات مدیره انجمن دوستداران اصفهان، ضمن سپاس‌گزاری از حاضران در همایش و همکاری دانشگاه خوراسگان که همواره از حرکت‌‌های علمی حمایت کرده است، تاکید کرد: شهر خوب، شهری است که فرهنگ‌ساز باشد و اصفهان چنین شهری است و حضور انجمن‌های ادبی، فرهنگی، هنری، علمی، اجتماعی و ... فراوان در سطح شهر یکی از نشانه‌های زنده و پویا بودن فرهنگ در این شهر است. انجمن دوستداران اصفهان هم یکی از این تشکل‌های مردمی است که همه ساله یکم آذرماه «روز اصفهان» را گرامی داشته و خوشبختانه برای چهارمین سال پی در پی، همایش هفته اصفهان را برگزار کرده است تا گامی برای شناخت و پاسداشت اصفهان برداشته باشد.

دکتر عبدالله جبل عاملی

نخستین سخنران این همایش، خانم دکتر ترانه یلدا بود که در سخنان خود با عنوان «شهر خلاق، تجربه لاهور» همراه با نمایش تصاویری از لاهور، به بررسی وضعیت این شهر و تجربه‌ های سودمند مردم لاهور که می‌تواند در مدیریت شهری اصفهان نیز کاربرد داشته باشد پرداخت و گفت: تبادل فرهنگی بیشتر بین اصفهان و لاهور و استفاده از تجربه‌های خلاق آنها در مسائل شهری و تلفیق آن با مدیریت شهری اصفهان می‌تواند ما را در رفع بهتر مسائل شهری و پیشبرد شهر کمک کند.

خانم دکتر شادی عزیزی دومین سخنران همایش بود که در سخنان خود با عنوان «شهر خلاق، تجربه استانبول» ضمن تشریح ویژگی‌های شهر خلاق و ارائه نمونه‌های مختلفی از کشورهای گوناگون، تجربه استانبول در ایجاد محیطی خلاق را بازگو نمود و گفت: اصفهان در حرکت رو به جلو باید به شهری خلاق تبدیل شود و فرهنگ را بیشتر مورد توجه قرار دهد و با همکاری گروه‌های اجتماعی و فرهنگی، روایت جدیدی از فرهنگ ارائه کند.

دکتر ترانه یلدا

دکتر شادی عزیزی

در بخش دیگری از همایش که به «یاد یاران» انجمن اختصاص داشت، استاد اصغر شاهزیدی و استاد تقی سعیدی به بیان خاطراتی از زنده‌یاد استاد حسن کسایی و حُسن خلق او پرداخته و ویژگی‌های هنری ایشان را بازگو کردند و سخنان خود را با اجرای مشترک تصنیف «به اصفهان رو ...» به پایان رساندند.

استادان شاهزیدی و سعیدی

یاد یاران انجمن دوستداران اصفهان، با سخنان دکتر شاهین سپنتا ادامه یافت. وی در سخنانش ضمن گرامی داشت یاد بزرگانی همچون دکتر لطف الله هنرفر، استاد محمد مهریار، زنده یاد رضا ارحام صدر و استاد حسن کسایی، فرازهایی از زندگی و اندیشه های زنده‌ یاد دکتر پرویز دبیری را بازگو کرد و گفت: دکتر دبیری به صلح جهانی می‌اندیشید و با روحیه جنگ طلبی و ستیزه‌جویی به شدت مخالف بود. وی آزاداندیشی و نوع دوستی و شرافت انسانی و راستی را می‌ستود و معتقد بود که احترام به حقوق بشر باید سرلوحه قوانین اجتماعی باشد. دکتر دبیری با بهره‌گیری از بُن‌مایه‌های فرهنگ خردگرای ایرانی، بر نظریه «جهان بینی علمی»  تاکید می کرد و خواستار همبستگی دانشمندان جهان برای نجات جهان بود.

شرکت کنندگان همایش، در این هنگام به یاد چهره‌های نامدار دوستدار اصفهان که دیگر در میان ما نیستند، بپاخاستند و لحظاتی را در سکوت برای آنان آمرزش طلبیدند. 

شاهین سپنتا

نخستین سخنران بخش دوم همایش، مهندس عبدالرسول قریشی بود که در سخنان خود با عنوان «ناژوان و طرح‌های توسعه شهری اصفهان»  به تشریح وضعیت گذشته و حال بیشه طبیعی ناژوان پرداخت و چالش‌های پیش روی این میراث ارزشمند طبیعی شهر اصفهان را برشمرد.

مهندس قهرمان صمیمی دومین سخنان بخش دوم، در سخنانش با عنوان «نگاه‌ها به ناژوان» به بیان ویژگی‌های ارزشمند این منطقه و راه‌های پاسداشت آن اشاره کرد.

در ادامه، مهندس احمد بهابادی در سخنانی با عنوان «اصفهان،  فضای سبز و ناژوان» وضعیت شهر اصفهان را از نظر سرانه فضای سبز تشریح نمود و از کاستی هایی که در این زمینه وجود دارد، یاد کرد.

مهندس عبدالرسول قریشی

مهندس قهرمان صمیمی

مهندس احمد بهابادی

یکی از زییاترین لحظات چهارمین همایش هفته اصفهان، آیین بزرگداشت پیش‌کسوتان انجمن بود که سال‌ها برای پاسداشت شهر اصفهان تلاش کرده‌اند.

در این مراسم از استاد عباسعلی پورصفا (هنرمند نگارگر)، استاد مرتضی تیموری (کتاب شناش)، استاد لئون میناسیان (ارمنی شناس) دکتر عباس ادیب (پزشک برجسته) و مهندس مهدی ابراهیمیان (مرمت کار آثار تاریخی)  تجلیل به عمل آمد و «تندیس دوستدار اصفهان» به پاس یک عمر تلاش و کوشش مداوم برای شهر اصفهان از طرف انجمن به آنها تقدیم شد.

 از راست به چپ: دکتر فروغی، دکتر شفقی، استاد تیموری،

 استاد پورصفا، استاد میناسیان، دکتر ادیب

در پایان بخش نخست و دوم همایش، دو میزگرد با حضور کارشناسان برگزار شد و شرکت‌کنندگان در همایش، پرسش‌های خود را درباره موضوعات مطرح شده در سخنرانی‌ها و همچنین مسائل مهم شهر مطرح نمودند. کارشناسان شرکت کننده در میزگردها عبارت بودند از: دکتر شادی عزیزی، دکتر ترانه یلدا، دکتر سیروس شفقی، دکتر محمد مسعود، مهندس مهرداد بهمنی، مهندس عبدالرسول قریشی، مهندس قهرمان صمیمی، مهندس احمد بهابادی، دکتر احمد خاتون آبادی، دکتر مهدی کیوان، دکتر احمد علی فروغی، دکتر حسین پورمقدس و آقای حشمت الله انتخابی.

از بخش‌های دیگر این همایش که مورد استقبال شرکت‌کنندگان قرار گفت،  پخش فیلم مستند «چهارفصل» در معرفی هنرها و صنایع دستی اصفهان ساخته رضا میهمن، خواندن مثنوی بلند «پل خواجو» توسط شاعر اصفهانی استاد خسرو احتشامی، و برگزاری نمایشگاه و فروشگاه کتاب با موضوع اصفهان بود.

 خسرو احتشامی


چهارمین همایش هفته اصفهان به همت انجمن دوستداران اصفهان و با مشارکت دانشگاه آزاد خوراسگان، جمعیت دوستداران محیط زیست، انجمن مفاخر معماری ایران، دانشگاه هنر اصفهان، سازمان نظام مهندسی ساختمان استان اصفهان، سایت معمار نت، اتاق بازرگانی و صنایع و معادن اصفهان و بنیاد معماری میرمیران برگزار شد. گزارش‌های تکمیلی این همایش در روزهای  آینده منتشر خواهد شد.


سروده مرتضی مشتاقی

$
0
0


بر مزار زاینده رود

مرتضی مشتاقی

 عکس اثر مهرداد سپهر


اصفهانی بود و یک زاینده رود / زنده رودش گشته اکنون مرده رود

بود امواجش خروشان سال‌ها / هیچ کس را یادی از خشکی نبود

ساحلش سرسبز چون باغ بهشت / بلبلان سرمست آواز و سرود

گر صفاهان گشت نام اصفهان / از صفای روح بخش رود بود

بسترش اکنون کویری بیش نیست / شکوه‌های ما ندارد هیچ سود

ما ندانستیم قدر آن عزیز / ناسپاسی‌های ما خشکش نمود

داغ آن بر دیده و دل‌ها نشست / گریه باید کرد بهرش رود رود

از خدا خواهیم بارانی ز لطف / تا دوباره زنده گردد زنده رود

 

Viewing all 248 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>